مهم ترین قدم برای رسیدن به موفقیت
موفقیت
سالها بود که اهدافم را می نوشتم, اما آنها را دنبال نمی کردم.
در ابتدا برای دنبال کردن آنها انگیزه داشتم, بسیار مشتاق بودم, اما سه هفته بعد متوجه می شدم که دیگر به دنبال دست یافتن به اهدافی که نوشته بودم, نیستم.
نوشتن یک هدف, مسلما اولین قدم است و بیشتر مردم حتی این کار را هم انجام نمی دهند.
همین که ایده هایتان را روی کاغذ بنویسید, انگار کاری کرده اید که واقعی تر بنظر برسد.
اما مهم ترین کاری که می توانید برای رسیدن به اهدافتان انجام دهید, این است که به محض اینکه اهدافتان را تعیین کردید, فورا دست به عمل بزنید.
اهدافتان را روی کاغذ بنویسید, بعد هرگز آنها را رها نکنید, مگر اینکه چند قدم مثبت در جهت رسیدن به آنها انجام داده باشید.
یک تصمیم درست, تصمیمی است که درمورد آن اقدامی صورت بگیرد و این که آن اقدام همین حالا باشد.
بعد از نوشتن اهدافتان, فهرستی از کارهای ساده ای که می توانید تا ده روز آینده در هر روز انجام دهید, تهیه کنید.
این تمرین به شما کمک می کند که در مسیر رسیدن به اهدافتان, زنجیره ای از عادات مثبت در شما به وجود آید که رسیدن به موفقیت طولانی مدت را تضمین می کند.
انتخاب اهداف هیجان انگیز
فرض کنید که چراغ جادویی دارید, حال دستی روی آن بکشید تا غول چراغ جادو ظاهر شود و خواسته هایتان را عملی کند.
من اینجا هستم تا به شما بگویم که مالک این چراغ جادو هستید که می تواند شما را نه تنها به سه آرزو, بلکه به تمام آرزوهایتان برساند.
اکنون وقت آن است که این نیروی حیرت انگیز را که در درونتان است, در اختیار بگیرید.
به محض اینکه تصمیم بگیرید این نیروی بی کران را آزاد سازید, در زمینه های ذهنی, عاطفی, جسمی, مالی و معنونی و ورای آنچه که حتی فکرش را کنید, پیشرفت خواهید کرد.
چه رویاهایتان تدریج یا فوری رنگ واقعیت به خود بگیرند, این را بدانید که تنها محدودیتی که در مقابل خواسته هایتان وجود دارد, اندازه تصوری است که می توانید داشته باشید و سطح تعهدی که برای محقق کردن آن دارید.
اگر انگیزه کافی برای رسیدن به اهدافتان ندارید, بدانید که اهدافی که انتخاب کرده اید بسیار ضعیف است.
بیش تر مردم به جای این که طرحی برای زندگی خود بریزند, می خواهند فقط روزشان را شب کنند و زندگی را به نوعی سپری کنند.
اما باید بدانیم که اهداف ما روی ما تاثیر می گذارد, هر چه که باشند.
اگر با دقت و هوشیاری دانه های خواسته های خود را در باغ ذهن مان نکاریم, در نهایت با علف های هرز مواجه می شویم.
پس اگر می خواهید از امکانات نامحدود درون خود برخوردار شوید, باید هدفتان آن قدر بزرگ باشد که شما را از محدودیت ها رها کند و توانایی واقعی تان را کشف کنید.
اگر پاسخی مطلوب برای خواسته خود دریافت نکرده اید …
برای امروز یکی از داستان های کتاب قدرت فکر ۲ رو براتون انتخاب کردم, فکر می کنم خیلی از دوستان جواب سوالشون رو بگیرن, که چرا زمانی که خواسته ای براشون خیلی مهمه, اتفاق نمیوفته.
منم مثل همیشه به این دوستان می گم یا باید طرح الهی زندگی ما باشه که اتفاق بیوفته, یا اینکه الان زمان الهیش نیست.
داستان زیر, مثال خیلی خوبی از زمان الهی هستش.
قرارداد بزرگ:
ستاره سینمایی برایم گفت: “مرا به نیویورک دعوت کرده اند تا قراردادی را برای شرکت در فیلمی پرخرج امضا کنم”.
او بسیار خوش بین و خوشحال بود و با اطمینان کامل از انعقاد قرارداد با یک کمپانی معتبر سینمایی به آنجا رفت.
از شگفتی های روزگار مدیر استخدام, شب قبل در خواب در گذشته بود و او سرخورده و ناامید از اتفاقی که روی داده بو بازگشت و مستقیما به نزد من آمد.
برایش توضیح دادم به تنها تکیه گاهی که می شود اطمینان کرد خداوند است و بس, قوانین کائنات هم دیروز و امروز ندارد, جاودان و ابدی است.
به او گفتم که باید طرز فکر و حال روحی اش را تغییر دهد و بداند که خرد الهی و هوش برتر, همواره به یک روش مشخص پاسخ مطلوب ما را نمی دهد.
او برای دریافت جواب مساعد به این تمرین پرداخت:
“می دانم که هوش برترم, راه های مختلفی دارد تا خواست مرا عملی کند, راه هایی که من از آن آگاه نیستم.
من این خرد متعالی را در خود پیدا می کنم و با تکیه بر عقل و هوش نهفته در ضمیر باطنم, قراردادی بسیار با ارزش تر و بزرگ تر منعقد خواهم کرد”.
بعد از چند هفته اتفاقی روی داد, او را به نیویورک فراخواندند و با او قرارداد بهتری بستند.
هنگامی که با چنین مواردی روبرو شدید, به تامل بنشینید و بدانید که هوش و خرد بی کران در شما, راه حل هایی را نشان خواهد داد تا خود تا به حال از آنها غافل مانده بودید و هرگز به فکرتان خطور نکرده بود.
تصمیماتی که سرنوشت را می سازند
سه نوع تصمیمی که سرنوشتتان را می سازند, عبارتند از:
۱- تصمیمات شما درمورد چیزی که روی آن تمرکز می کنید.
۲- تصمیمات شما درمورد این که هر چیزی برای شما چه معنایی دارد.
۳- تصمیمات شما درمورد این که برای خلق نتایج دلخواهتان, چه کارهایی باید انجام دهید.
همانطور که می بینید, آنچه در گذشته برای شما رخ داده است یا آنچه اکنون در حال رخ دادن است, مشخص نمی کند که شما چه شخصیتی خواهی شد.
بلکه تصمیمات شما درمورد چیزی که روی آن تمرکز می کنید, این که هر چیزی برای شما چه معنایی دارد و اینکه چه اقداماتی برای آن انجام دهید, سرنوشت نهایی شما را شکل می دهند.
به خاطر داشته باشید, اگر کسی در زمینه ای, از موفقیت بیشتری نسبت به شما برخوردار است, به این دلیل است که او این سه نوع تصمیم را به گونه ای متفاوت از شما, اتخاذ کرده است.
بسیاری از ما, اکثر تصمیمات خود را آگاهانه اتخاذ نمی کنیم, مخصوصا این سه نوع تصمیم حیاتی را؛ در نتیجه مجبوریم بهای سنگینی برای این بی توجهی خود بپردازیم.
من معتقدم که زندگی مانند یک رودخانه است و بیش تر مردم بدون این که واقعا تصمیم گرفته باشند کجا می خواهند بروند, داخل این رودخانه می پرند.
در نتیجه در مدت زمان کوتاهی اسیر جریانات زندگی می شوند, وقایع رومزه, ترس ها روزمره, گرفتاری های روزمره.
زمانی که به محل انشعاب رودخانه می رسند, به طور آگاهانه مشخص نمی کنند که کجا می خواهند بروند یا مسیر صحیح کدام است, آنها فقط با جریان رودخانه پیش می روند, در نتیجه کنترل زندگی از دستشان در می رود.
آنها آنقدر در این ناآگاهی و جریان بی هدف باقی می مانند تا روزی صدای آبشار آنها را بیدار می کند و ناگهان در می یابند که در چند قدمی آبشاری عظیم و در قایقی بدون پارو هستند.
در این لحظه ناگهان فریاد می زنند و کمک می خواهند, اما دیر خیلی دیر شده است, آنها در معرض سقوط هستند, سقوط عاطفی, جسمی مالی و …
زمانی که به مشکلات کنونی خود فکر می کنید, متوجه می شوید که قبل از رسیدن به نقطه سقوط با گرفتن تصمیماتی بهتر, می توانستید از بروز این مشکل جلوگیری کنید.
باورها, به زندگیتان جهت می دهند
نیرویی وجود دارد که تمام تصمیمات شما را تحت کنترل می گیرید, این نیرو روی طرز فکر و احساستان تاثیر می گذارد.
باورها طرز فکر و رفتارتان را جهت می دهند, این باورها به شما کمک می کنند تا موانع بزرگی را که سر راهتان قرار دارند, بردارید و به موفقیت برسید.
باورها بسیار قدرتمند هستند, پس باید مراقب باشید, چه باورهایی را انتخاب می کنید.
می توانم با اطمینان بگویم که در سراسر زندگی ام, باورهای مشخصی داشته ام که واقعا به من کمک کرده اند.
* اگر من خودم را متعهد به انجام کاری کنم, همیشه راهی برای انجام دادن آن هست.
* تا زمانی که از هر چیزی درس بگیرید, هیچ شکستی در زندگی وجود ندارد, پس من می توانم موفق شوم.
* لطف خدا دیر و زود دارد, اما سوخت و سوز ندارد.
* گذشته هیچ کس با آینده او یکسان نیست.
* در هر لحظه می توانم با گرفتن یک تصمیم جدید, تمام زندگی ام را دگرگون کنم.
بیشتر مردم با یک باور به گونه ای برخورد می کنند که گویی یک امر واقعی است, در حالی که باور هیچ چیزی به جز یک احساس اطمینان در مورد آن, نیست.
اگر می گویید که باور دارید که با استعداد هستید, منظورتان این است که نسبت به این موضوع که با استعداد هستید, احساس اطمینان می نید.
این احساس به شما کمک می کند که به منابعی دست پیدا کنید تا در جهت رسیدن به نتایج دلخواه, موفق شوید.
قدرت تصمیم گیری درست
در زندگی اصلی مهم وجود دارد, اگر انگیزه و تصمیم درست و بجایی گرفته اید و اگر قصد و نیتتان خیر می باشد, بنابراین هیچ فرصتی را برای اجرای تصمیمی که اتخاذ کرده اید از دست ندهید و دچار شک و تردید نشوید, زیرا ممکن است فرصت از دست برود و جز حسرت و پشیمانی, نصیبی نبرید.
زنان و مردان موفق, از خصلت برجسته ای برخوردار هستند و آن قدرت تصمیم گیری سریع, مداوم و پشتکار در اجرای آن, تا رسیدن به مقصود و هدف بوده است.
برای کمک از هوش برتر خود این تمرین را انجام دهید:
“من می دانم که هوش برتر و ادراک ضمیر باطنم در درون من فعال است و هرچه را که بخواهم بدانم بر من آشکار می سازد.
می دانم که جواب در من است و آن را بر من معلوم می کند.
هوش بی کران و خرد بی پایان, تصمیم های مرا می سازند, سامان می دهند و حاصل آن را به صورت صحیح در زندگی ام پدیدار می کنند.
پاسخ مساله و مشکل خود را به روشنی می بینم و به خاطر این موضوع, سپاسگزار هستم”.
هر بار که اراده کردید تصمیمی را به مرحله اجرا در آورید مقدمات کار را آماده کنید:
به مکانی خلوت بروید و با مراقبه به آرام سازی بدن و افکار خود بپردازید, سپس جملات بالا را مرور کنید و احساس کنید که به آنها شناخت پیدا کرده اید.
این تمرین را روزی یک الی دو بار انجام دهید و حالت آرامش خود را کاملا حفظ کنید و نیروی درونی خود را بکار گیرید تا مطمئن شوید آنچه را به ضمیر فرستاده اید واقعا وجود دارد و تردیدی به خود راه ندهید.
پاسخ شما به صورت احساس درونی ولی روشن یا اشاره و کنایه و ایده ای واضح در نظرتان ظاهر خواهد شد.
موفقیت فقط در سایه شکست پدید می آید
ترس از شکست, اولین و بزرگترین, مانع برای رسیدن به موفقیت و کامیابی است.
پاسخ های شرطی شما از دوران کودکی سرچشمه گرفته و نتیجه انتقادهای کوبنده و ویرانگر یا دیگر اشتباهاتی است که پدر و مادر در تربیت شما مرتکب شده اند.
خوشبختانه این ترس به نحوی “آموخته” حساب می شود و به همین ترتیب می توان آن را از ذهن خارج کرد تا از چنگ وحشت هایی که مانع حرکت شما هستند, رها شوید, اعتماد بنفس خود را بازیابید و به واسطه آن به جلو حرکت کنید.
نطقه شروع برای حذف این وحشت, قبول و درک این نکته است که هیچ موفقیتی بدون مواجهه با شکست, امکان پذیر نیست.
کامیابی ها به دنبال شکست هایی اغلب بزرگ و مکرر و طی زمان طولانی حاصل شده اند.
استنلی جاد نوشته است: “نگران شکست ها نباشید و وقت و انرژی خود را برای پنهان کردن آن تلف نکنید.
از خطاهای خود بیاموزید و به سراغ چالش های بعدی بروید. به خاطر داشته باشید ناکامی جایز است, اگر شکست نمی خورید, پس در حال رشد نیستید”.
موفقت را فقط و فقط در سایه شکست ها کسب خواهید کرد.
هیچ توفیقی بدون شکست مسیر نیست.
هر زن و مردی که در زندگی به موفقیت های بزرگ دست یافته است, روزی در جایی طعم تلخ یک شکست بزرگ و مهم را چشیده است.
نقطه آغاز موفقیت
اراده قوی و شدید, نقطه آغاز تمام موفقیت هاست.
اراده, بذر تمام موفقیت هاست, چیزی پشت نقطه آغاز وجود ندارد.
هدف قطعی و اصلی, نام دیگر اراده است و تنها در صورتی که بر پایه یک اشتیاق قوی و عمیق برای رسیدن به یک هدف باشد, معنا خواهد داشت.
تمام انرژی و ماده های سراسر جهان به قانون جذب, واکنش نشان داده و تحت کنترل آن هستند.
با عملکرد این قانون جهانی ست که اراده قوی و عمیق, معادل فیزیکی خود را جذب کرده و حفظ می نماید.
تمام چرخه های کامیابی به این صورت عمل می کند که, ابتدا ضمیر خودآگاه, تصویری از هدف اصلی خود را براساس یک اراده قوی, در نظر می گیرد, سپس با تمرکز و باور به ضمیر ناخودآگاه منتقل می شود تا ضمیر ناخودآگاه, تصویر و هدف اصلی را بپذیرد و ما را بر آن دارد که اقدامات لازم را برای تحقق بخشیدن آن انجام دهیم.
بنابراین هدفی را در نظر بگیرید و سپس طرحی از هدفتان را بصورت مکتوب روی کاغذ بیاورید و هدف خود را تعریف کنید.
با مراجعه روزانه به اهدافتان, ضمیر ناخودآگاه آن را حفظ کرده و به نوبه ی خود انرژی های بدن را برای انتقال این خواسته به شکل فیزیکی هدایت می کند.
برای رسیدن به موفقیت, پشتکار داشته باشید
پشتکار, نظم شخصی در عمل کردن و رسیدن به هدف است.
شاید بزرگترین نمود نظم و ترتیب شخصی, داشتن پشتکار در شرایطی است که با مشکلی روبرو می شویم.
پشتکار, معیار مهمی در شخصیت فرد و توانایی او برای دستیابی به موفقیت, به حساب می آید.
اگر هر مرتبه که با مشکلات و ناملایماتی, روبرو می شوید, پشتکار داشته باشید, این عادت را در خود پرورش می دهید و این گونه, افتخار, قدرت, عزت نفس و شخصیت خود را ارتقا می دهید.
به این ترتیب, قوی تر و مصمم تر شده و از نظم و ترتیب بیشتری برخوردار خواهید شد.
در خود ویژگی های آهنین را ایجاد کرده و این ویژگی شما را به جلو حرکت داده و کمک می کند از موانع موجود بر سر راهتان عبور کنید.
حماسه های موفق و بزرگ زنان و مردان در طول تاریخ, داستان پیروزیِ پشتکار است.
تمام افراد موفق برای رسیدن به هدف خود, با مشکلات متعددی مواجه بوده اند که با مداومت و پشتکار توانسته اند, آنها را پشت سر بگذارند.
هر فردی که می خواهد در کارش به موفقیت برسد, باید توان غلبه بر ناملایمات را حتی اگر سال طول بکشد, داشته باشد.
مشکلات را وسیله ای برای کسب تجربه در نظر بگیرید
شکل و کیفیت زندگی ما, بیش از هر چیزی, بسته به این است که چگونه با مشکلات خود کنار بیاییم.
افراد موفق, معمولا مشکلات را امری گذرا می بینند, در حالی که افراد شکست خورده, معمولا کوچکترین مشکل را امری همیشگی می پندارند.
اگر شما نیز اینطور فکر می کنید, در دامی افتاده اید که روانشناسان به آن “ناتوانی آموخته” می گویند.
سه پندار است که این ناتوانی را ایجاد می کند:
۱- مشکل, جنبه دائمی دارد و گذرا نیست.
۲- مشکل, فراگیر است و به یک زمینه محدود نمی شود.
۳- مشکل ذاتی است و در وجود ما عیبی وجود دارد و نمی توان از آن به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کرد.
افراد خوشبین, از شکست های خود درس می گیرند و طرز فکر خود را اصلاح می کند.
افکار بد بین, شکست های را به خویشتن نسبت می دهند و تصور می کنند شکست جزء خصوصیات ذاتی آنهاست.
برای رسیدن به هر موفقیت فردی, ابتدا باید تغییری در باورهای خود ایجاد کنید.
عقاید محدود کننده را از بین ببرید و درسی را که در هر مشکلی نهفته است, پیدا کنید.
رسیدن به رشد و کمال
به واقعیت پیوستن رویاها به این مفهوم است که بیاموزیم چگونه دیدگاه های منفی خود را تغییر شکل دهیم و آنها را به تفکرانی مثبت تبدیل کنیم.
این یک مهارت مهم و حیاتی در زندگی ست که وقتی تمرین شود, می تواند درد را به آرامش و پریشانی را به موفقیت تبدیل نماید.
همه ما رویدادها و شرایطی را در زندگیمان تحمل کردیم که ما را در مسیرمان متوقف کرده و از بیشروی باز داشته است.
همه ما شرایط و اوضاع سخت, غم انگیز و شکست هایی را تجربه کرده ایم که دیدن زیبایی و درستی را در همه پدیده ها, برایمان دشوار ساخته است.
چنین رویدادهایی, اجتناب ناپذیرند و بخشی از تجربه انسانی ما هستند.
ما نمی توانیم مانع رخ دادن تجارب ناخواسته زندگی شویم, اما می توانیم زخم های عاطفی خود را تبدیل به خرد کنیم و هر رویدادی را به عنوان شتاب دهنده ای برای درک والاتر بکار گیریم.
ما دارای توانایی انتخاب برای تعبیر هر یک از رویدادهای زندگیمان هستیم.
اراده آزاد, قدرت انتخاب چگونگی رویارویی با هر تجربه را در اختیار ما قرار می دهد.
ازاده آزاد به ما کمک می کند که از رویدادهای زندگی برای رشد و تکامل استفاده کنیم یا آنها را برای سرکوب خودمان استفاده کنیم.
“آیا من می توانیم از این موقعیت برای رشد و تکامل استفاده کنم یا از آن برای سرکوب خود استفاده کنم؟”
این سوال درست ما را وا می دارد تا حقیقت را که زندگی, ناگزیر برهی تجارت دشوار را برایمان به بار می آورد, بپذیریم و دریابیم که همه چیز همیشه تقصیر ما نیست.
