نشانه های فرازمینی – راز جمجمه های کریستالی

جمجمه کریستالی

جمجمه کریستالی

اسراری که تاکنون در مورد جمجمه های کیرستالی نشنیده اید

 

لوبانتون، بلیز امریکای مرکزی اینجا در جنگلهای جزیره یوکاتان ویرانه های یک شهر باستانی کلمبیایی آرمیده که در قرن هجدهم میلادی آباد بوده است.

در ۱۹۲۴، محققی به نام “فردریک البرت میچل هِجِز” و دخترش “آنا” جمجمه ای به اندازه جمجمه انسان را کشف کردند .

که از جنس کریستال شفاف کوارتز بود آرواره ای جدا دارد که به لحاظ آناتومی آن را از سایر جمجمه ها منحصر به فردتر می کند

مایاها به “میچل هجز” گفتند که قدمت جمجمه ای که پیدا کرده، بیش از ۳,۶۰۰ ساله این موضوع حیرت انگیزیست چون این تاریخ از تمدن مایاها هم قدیمی تره.

وقتی “میچل هجز” در سال ۱۹۵۹ از دنیا رفت ، این جمجمه به دخترش “آنا” سپرده شده.

او تا ده سال پیش از اجازه بررسی آن از این جمجمه مراقبت می کرد.

این جمجمه به وسیله فردی به نام “فرنک دورلند” مورد مطالعه قرار گرفت و چیزی که او متوجهش شد این بود که این جمجمه واقعا براش گیج کننده است.

فرنگ دورلند شبها میامد و می دید اتاق کاملا روشنه و جمجمه کریستالی، برای خودش روشن بود و اتاق تاریک رو مثل روز روشن کرده بود انواع پدیده های عجیب و غریب در اطراف اون اتفاق می افتاد.

از جمله اینکه در نزدیکی جمجمه، صداهایی شنیده میشد و بوهایی مثل بوی گُل و چیزهایی دیگر در اون اتاق اتفاق می افتاد که هیچ توضیحی نداشت، اما واضح بود که به خاطر وجود این جمجمه است.

همه جور اتفاق عجیب و غریب در اطراف این جمجمه رخ میداد اما “دورلند” نمی تونست بفهمه از چه جنسی درست شده وقتی صحبت از“جمجمه کریستالی میچل هجز” میشه به بررسیهایی در موارد متعدد بر می خوریم : ” فرنک دورلند” در دهه ۱۹۶۰ یک بررسی شخصی روی اون داشت.

“هیولت پَکارد” هم این کار را انجام داده موزه بریتانیا هم در ۱۹۸۰ چنین بررسی رو انجام داد

این جمجمه موضوع مطالعه دقیق شماری از دانشمندان بوده در همه این موارد آنچه به دست آمد این بود که تقریبا غیر ممکنه که کار بشر بوده باشه .

یکی از دانشمندانی که این جمجمه رو بررسی کرده بود گفت که این جمجمه اصلا نباید وجود داشته باشه.

و این موضوع باعث شد این ایده به وجود بیاد که شاید این جمجمه های کریستالی اصلا ساخت دست بشر نبوده باشند.و خیلی ها تا به امروز معتقدند که باید هم همینطور باشه سرتاسر افسانه های مایایی بر اساس برخورد با فرازمینی ها در زمان گذشته است.

بومیها به “میچل هجز” گفتند که نیاکانشون ، این جمجمه را به اونها داده اند سوال من اینه که این نیاکان ،چه کسانی بوده اند؟

و آیا از اون بالا اومده اند؟ جواب من البته مثبته آیا ممکن است که جمجمه “میچل هجز” حقیقتا یک اثر باستانی فرازمینی باشد؟

همانطور که نظریه پردازان فضانوردان باستانی به آن معتقدند؟ در اینصورت، آیا ممکن است که این جمجمه و سایر جمجمه های مشابه آن در سرتاسر دنیا حقیقتا حاوی یک قدرت ماورایی باشند؟

شاید بتوان شواهد بیشتری را با مطالعه تاریخ یک جمجمه کریستالی دیگر یافت جمجمه ای مربوط به یک قبیله بومی باستانی در آنسوی دیگر دنیا.

“جزایر مِلانزی” در نزدیکی سواحل پاپوا واقع در “گینه نو” قرن هشتم میلادی بر اساس افسانه ها، رهبران بومی قبیله قایقهای خود را به سوی جزایر هاوایی راندند .

آنها یک جمجمه کریستالی بسیار مقدس را نیز با خود به همراه داشته اند .

این جمجمه امروزه “سینرژی” (هم افزا) نام دارد و تحت مراقبت “شری ویت فیلد” است یک تاجر اروپایی آن را به عنوان هدیه به او بخشیده است من وقتی این جمجمه رو به دست آوردم.

خیلی کم در باره اش می دونستم میدونستم که با قایقی از جنس نِی از اقیانوس اطلس گذشته در هاوایی در جزیره ایستر بوده و پیش یک قوم آسمانی بوده در دهه ۱۹۶۰، این جمجمه به یک راهبه جوان در “پرو” بخشیده شده و در زمان مرگش در سال ۱۷۲۰، او جمجمه را به یک خانواده بومی داده و به اونها گفته که : جمجمه را حفظ کنید، تا صاحبش از راه برسه.

تاریخچه جمجمه را برای اونها توضیح داده و اونها هم در جنگل ناپدید شده اند.

در سال ۲۰۰۵ نماینده ای از قبیله بومی که تصویر “سینرژی” را در روزنامه دیده بود، با “ویت فیلد” تماس گرفت و گفت که او عکسها و جمجمه کوچک را پیش شامن و رییس قبیله برده و اونها همه چیز را متوقف کرده اند.

اونها برای ۲۴ ساعت جشن گرفته اند و حکایاتی را در باره جمجمه ها تعریف کرده اند.

این خیلی جالب بود چون اونها در زندگی روزمره شون خیلی در باره این جمجمه ها صحبت نمی کنند.

این بخشی از مقدسات و آموزشهای اونهاست بعد هم گفته اند که اونها این جمجمه رو نساخته اند این جمجمه به اونها به ارث رسیده .

بنابراین، یک میراث آبا و اجدادیست افسانه های اونها میگه که قبیله اونها از یک مرد سفید و یک مرد سیاه آغاز شده که دوقلو بوده اند.

همه مذهب اونها حول دوقلوهاست و قُل دیگر این جمجمه هم پیش اونهاست افسانه های اونها میگه که دو تا از این جمجمه ها شناسایی شده و یک نیروی قدرتمندی در این جمجمه های کریستالی نهفته است.

جمعیت ملانزی از مردمی با طبقه بندیهای روحانی مختلفی تشکیل شده .اونها ارواح درگذشته مختلفی دارند یعنی روح نیاکان دور اونها که باعث تشکیل گروههایی با شجره نامه شکل گیری تاریخی میشه که نیاکانشون همین اواخر درگذشته اند.

انرژی روحانی جامعه ملانزی فقط در مردم نیست میتونه در مکانها هم وجود داشته باشه در اشیاء و گیاهان و حیوانات مفهوم انرژی روحانی که در اشیاء ذیروح جاریست ، در سرتاسر اقیانوس اطلس جنوبی یک باور است.

دانشمندان مردم شناسی که مردم ملانزی را در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم مورد مطالعه قرار دادند ، این نیروی ماورای طبیعی را “مانا” نام گذاری کرده اند.

مفهوم مانا این هست که این یک انرژی الهیست که هم منشاء حیاته و هم اینکه به نوعی حضور روح بخش خودش را در اشیاء و مکانها و مردم نشان میده.

برای این اشیاء به خصوص، حرمت خاصی وجود داره چون اونها با این نیروی جادویی قدرتمند به نظر می رسند.

بعضیها معتقدند که این قدرت از پیشینیان رسیده و هر چه اونها قدیمی تر باشند این قدرت هم بیشتر هست این امور بینهایت برای مردم و در همه وجوه زندگی مهم هست از جنگ گرفته تا شکار باغبانی، ماهیگیری و هر نوع فعالیتی که انسان اون رو در کنترل خودش داره و اگر بتونید این اشیاء حامل انرژی پیشینیان را درست کنترل کنید و درست با اونها برخورد کنید. و خواسته خودتون رو درست بیان کنید و رضایتشون رو جلب کنید و کمک اونها رو در اختیار داشته باشید میتونند در هر نبردی دشمن شما رو نابود کنند.

آیا حقیقتا ممکن است که اشیائی همچون جمجمه های کریستالی طبق باور مردم اقیانوس اطلس جنوبی حاوی ارواحی غیر زمینی باشند؟

ادامه دارد…

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *