نیاکان خزنده ما

روح باوری برای بسیاری از مردم جوامع صنعتی عجیب جلوه می کند . اغلب ما بطور خود انگیخته ای حیوانات را موجوداتی اساساً متفاوت تر و پست تر می پنداریم … جای تعجب ندارد که کتاب مقدس اعتقادات روح باور را طرد کرده است … تنها باری که یک حیوان مکالمه ای را با انسانی آغاز می کند زمانی است که مار تلاش می کند حوا را وسوسه کند تا از میوه ی ممنوعه ی دانش بخورد ( الاغ بعلم نیز چند کلام ادا می کند اما فقط یک پیام از طرف خدا به بلعام نازل می کند ) .

آدم و حوا در باغ بهشت بعنوان خوراک جو می زیستند . تبعید از بهشت شباهت های بارزی به انقلاب کشاورزی دارد . خدای عصبانی به جای اینکه به آدم اجازه دهد تا در بهشت بماند و میوه های وحشی جمع آوری کند او را محکوم می کند تا ” نان از عرق جبین خود خورد ” . پس ، صحبت کردن حیوانات در کتاب مقدس با انسان ها در همان دوره ی ما قبل کشاورزی نمی توانسته امری تصادفی بوده باشد . کتاب مقدس چه درس هایی از این حکایت به ما می آموزد ؟ اینکه نباید به مار گوش کنید و بطور کلی بهترین کار این است که از صحبت کردن با حیوانات و گیاهان دوری جویید ، زیرا سرانجامی به جز فاجعه نخواهد داشت .

اما حکایت کتاب مقدس معناهایی عمیق تر و قدیمی تر دارد . در اغلب زبان های سامی ” حوا ” به معنی ” مار ” یا حتی ” مار ماده ” است . نام اجدادی مادر ما در کتاب مقدس یک اسطوره روح باور کهن را در خود پنهان دارد که بر اساس آن مارها نیاکان ما هستند ، نه دشمنان ما . فرهنگ های روح باور بسیاری معتقد بودند که انسان ها از حیوانات و از جمله از مارها و خزندگان دیگر مشتق شده اند . اکثر بومیان اولیه ی استرالیایی معتقد بودند که جهان را مار رنگین کمان آفریده . مردم آراندا و دیه ری معتقد بودند که قبیله ی خاص آنها از سوسمارها و مارهای اولیه به وجود آمده که به انسان تبدیل شده است . در حقیقت غربی های نوین هم فکر می کنند که از خزندگان تکامل یافته اند . مغز تمام انسان ها حول یک مغز خزنده ساخته شده و ساختار بدن های ما اساساً بدن های تعدیل یافته ی خزندگان است .

شاید مولفین کتاب پیدایش بقایای اعتقادات روح باورانه کهن را به نام حوا باقی گذاشته ، اما تمام ردها را پنهان کرده اند . کتاب پیدایش می گوید که انسان ها از مارها سرچشمه نگرفته اند ، بلکه توسط خدا از مواد غیر زنده آفریده شده اند . مار سرمنشاء ما نیست : او ما را وسوسه می کند تا علیه پدر آسمانی خود قیام کنیم . در حالیکه روح باوران انسان را تنها یک نوع از گونه ی حیوانات می دانند ، کتاب مقدس می گوید که انسان آفریده ای خود ویژه است وهر تلاشی برای به رسمیت شناسی حیوان در وجود انسان به معنی انکارقدرت و اقتدار خداوندی است . در حقیقت وقتی انسان نوین پی برد که ما به واقع از خزندگان تکامل یافته ایم علیه خدا قیام کرد و از گوش دادن به او و حتی اعتقاد به او سر باز زد .

پی نوشت :

جا داشت که هراری از کتاب ” کلیله و دمنه ” هم یاد می کرد که از زبان دو شغال نوشته شده و سرشار از اعتقادات روح باوری است . مجتبی مینوی درباره این کتاب می‌گوید: کتاب کلیله و دمنه از جمله آن مجموعه‌های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نوشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی می‌داشتند، می‌خواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می‌آموختند .

نیاکان خزنده ما
از کتاب انسان خدا گونه . نوشته یوال نواه هراری
ترجمه : نیک گرگین

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *