بررسی نشانه های بیماری تولارمی

گریز یا سازگاری، مسئله این است.*

عارضه تولارمی با چه نشان هایی در بدن افراد مبتلا ظاهر می شود این عارضه به سه نوع تهاجمی ،چشمی و گوارشی در بدن مبتلایان دیده می شود و عارضه هایی مانند تب ،سردرد ،تهوع ،ورم طحال و .. ایجاد میکند در ادامه راهنمایی های بیشتری برای شناخت این بیماری در اختیارتان قرار میدهیم.

تولارمی Tularemia

تولارمی یک بیماری عفونی است که عامل آن فرانسیسلا تولارنسیس می باشد. این عامل یک باسیل گرم منفی است که معمولا از حیوانات مبتلا یا حشرات ناقل به انسان منتقل می شود. این بیماری غالبا به صورت یک جراحت اولسراتیو در محل ورود میکروب همراه با تورم غدد لنفاوی ناحیه ای یا لنفادنوپاتی ظاهر می شود. تولارمی همچنین ممکن است به صورت عوارض پنومونی، لنفادنوپاتی موضعی، و یا تب و ناراحتی عمومی بدون عوارض یاد شده تظاهر نماید. عفونتهای بدون علامت بالینی نیز گاهی به علت فرانسیسلا تولارنسیس ایجاد شده اگر چه چنین فرمی از بیماری کمتر اتفاق می افتد.

تاریخچه:

فرانسیسلا تولارنسیس برای اولین بار از جوندگان توسط McCoy در سال ۱۹۱۲ و از انسان توسط Wherry جدا شد. دکتر ادوارد فرانسیس که نام جنس میکروب عامل بیماری تولارمی به اسم وی نامگذاری شده است در رابطه با روشن نمودن نقش کنه ها و حشرات ناقل و اهمیت خرگوش به عنوان حیوان میزبان و اطلاعات اولیه در مورد این بیماری مطالعات ارزنده ای انجام داده است.

سبب شناسی:

فرانسیسلا تولارنسیس میکروب کوچک، غیر متحرک و گرم منفی است که به سختی رنگ می پذیرد. این میکروب در محیط های کشت متداول به خوبی رشد نمی کند ولی در حیوانات آزمایشگاهی (موش، خرگوش و خوکچه هندی) یا در محیط هایی که حاوی گلوکز، سیستئین و سرم باشند ممکن است رشد نماید. در آزمایشگاههای میکروب شناسی معمولا برای جدا کردن این میکروب به خاطر خطرات بیماریزایی وحدت عفونت زایی آن برای انسان کوشش زیادی به عمل نمی آید. از طرفی به علت راحت و قابل اعتماد بودن روشهای سرولوژیکی برای تشخیص بیمرای نیاز مبرمی برای جدا کردن میکروب از موارد مشکوک انسانی در آزمایشگاه احساس نمی شود.

پژوهشگران بر اساس انتشار جغرافیایی تولارمی، واکنش های تخمیری و حدت عامل بیماری دو نوع میکروب فرانسیسلا تولارنسیس تشخیص داده اند:

۱- تیپ Jellison- A سویه ای است از فرانسیسلا تولارنسیس که گلیسرول را تخمیر می کند و تولید سیترولین اوره ایداز می نماید. تیپ A دارای حدت بسیار زیاد است و برای خرگوش و انسان فوق العاده بیماریزا می باشد. این تیپ بیشتر در امریکای شمالی جدا شده است.

۲- تیپ Jellison- B که معمولا برای خرگوش بیماریزا نیست و در انسان نیز بیماری خفیفی ایجاد می کند. تیپ B در همه نقاط دنیا منتشر است. سویه تیپ B میکروب قادر به تخمیر گلیسرول نمی باشد و سیترولین اوره ایداز تولید نمی کند.

پادگن های فرانسیسلا تولارنسیس دارای مواد پلی ساکاریدی است. پادگن پروتئینی این میکروب با پادگن میکروب بروسلا ایجاد واکنش منقاطع می نماید. میکروب فرانسیسلا تولارنسیس حاوی اندوتوکین است که فعالیت بیولوژیک آن شبیه به سایر باکتری های گرم منفی می باشد.

اپیدمیولوژی

تولارمی در انسان معمولا در اثر تماس با حیوانات آلوده و حشرات ناقل ایجاد می شود اگر چه عفونتهای ناشی از کار در شرایط آزمایشگاه نیز به وجود می آید. در برخی کشورها از جمله آمریکا اغلب موارد تولارمی انسانی در اثر تماس با خرگوشهای آلوده و کنه ها بروز می نماید. میکروب عامل بیماری تولارمی تاکنون از یکصد نوع حیوان جدا شده است مهمترین حیواناتی که فرانسیسلا تولارنسیس از آنان گزارش شده عبارتند از: روباه، مینک، راسو، سنجاب، سگ، گربه وحشی و اهلی، جوجه، قرقاول، کبک، موش خانگی، موش صحرایی، مار، گوزن، گاو و گوسفند و سرانجام برخی از بندپایان از قبیل شپش، ریشه و کنه. عفونت مکن است در کنه ها از طریق تخمگذاری به کنه ای نسل بعد نیز عبور نموده و مدتها در نسل های بعدی این میزبان باقی بماند. در سال ۱۹۸۱ به بعد رو به افزایش بوده است. تولارمی بیشتر در مردان دیده می شود و افرادی که بیشتر مبتلا می گردند عبارتند از: شکارچی ها، قصابان، کشاورزان، چوپانان، دامداران، دامپروران به خصوص پرورش دهندگان مینک (حیوانی با پوست قیمتی) و سرانجام تکنسین های آزمایشگاهها.

بیماریزایی و آسیب شناسی

اولین راه عفونت یا آلودگی فرانسیسلا تولارنسیس راه جلدی است. بریدگیهای جزئی و خراشهای پوست انسان ممکن است در موقع پوست کندن حیوانات آلوده راه ورود میکروب را فراهم نماید. گزش کنه آلوده به میکروب مولد بیماری ممکن است انسان را مبتلا نماید. همچنین عفونت تولارمی امکان دارد در اثر نفوذ میکروب از راه مخاطات چشم، استنشاقی و دستگاه گوارش به انسان سرایت نماید.

در انسان تعداد بسیار کمی از میکروب ها یعنی حدود ۱۰ تا ۵۰ میکروب کافی است که از راههای جلدی و استنشاقی بیماری ایجاد نماید ولی تعداد زیادی میکروب لازم است وجود داشته باشد تا بتواند از طریق گوارشی بیماری ایجاد کند.

دوره کمون بیماری به طور متوسط بین ۳ تا ۵ روز است ولی این دوره امکان دارد در برخی موارد کوتاهتر بوده و به یک روز هم تقلیل یابد و این در مواقعی می باشد که مقدار زیادی میکروب وارد بدن شود. البته دوره کمون حداکثر تا ۱۰ روز نیز دیده شده است. زمانی که میکروب از راه مخاطات یا پوست وارد بدن می گردد به نحو مشخصی ابتدا موجب تورم غد لنفاوی ناحیه می شود یعنی از این راه در بدن انتشار می یابد.

غدد لنفاوی بسیار متورم می گردند و به صورت فرم اولسروگراندولاز در می آیند که در ۸۰ درصد موارد چنین است و دژپیه های لنفاوی مانع گسترش عفونت در تمام بدن می شوند. چنانچه تعداد میکروب های تزریق شده در بدن به مقدار زیاد باشد و یا سیستم دفاعی بدن به قدر کافی آمادگی نداشته باشد میکروب در جریان عمومی خون وارد می شود و از طریق سلول های بیگانه خوار یا گلبول های سفید عفونت به سیستم رتیکولوآند و تلیال نفوذ می کند.

در عفونتهای تجربی ابتدا کانونهای نکروتیک همراه با انتشار پلی مورفونوکلئرها (تجمع گلبول های سفید چند هسته ای یا نوتروفیل ها) ممکن است در مقاطع غدد لنفاوی، طحال و کبد مشاهده شوند. در نتیجه واکنش التهابی عمدتا به صورت افزایش مونوسیت ها (گلبول های سفید تک هسته ای) بروز نموده که ممکن است همراه و یا بدون سلول های غول پیکر و گرانولومائی باشد. تجمع و تمرکز این نوع سلول های التهابی امکان دارد موجب بروز آبسه و تشکیل جراحات گرانولوماتوز ناحیه ای شود.

تولارمی ریوی ممکن است متعاقب استنشاق عوامل بیماریزا از طریق دستگاه تنفس و یا در اثر انتشار میکروب ها از طریق گردش خون در ریه ها ایجاد شود که در چنین مواردی از نظر آسیب شناسی کانونهای ادماتوز، نکروزهای آلوئولی و یک نوع التهاب و آماس ریوی که همراه با تشکیل مواد فیبرینی و تجمع گلبول های سفید چند هسته ای می باشد در مقاطع ریوی ظاهر می گردد. همچنان که مراحل ذات الریه یا پنومونی ناشی از تولارمی توسعه می یابد تدریجا سلول های پلی مورفونوکلئر با سلول های تک هسته ای یا مونوسیت ها جایگزین می شوند.

اگر چه آبسه های ریوی یا کبدی شدن ریه در پنومونی های ناشی از تولارمی نادر است ولی انتشار قرینه ای سلول های آماسی در ریه زیاد اتفاق می افتد. همچنین پنومونی لوبار و یا انتشار آماسهای ذات الجنبی ممکن است بروز نماید.

تظاهرات بالینی:

علائم کلینیکی بسته به اینکه عوامل بیماریزای تولارمی در نقطه ای از بدن یعنی ناحیه محل ورود به طور موضعی متوقف شده اند و یا اینکه از غدد لنفاوی ناحیه ای عبور کرده اند و در تمام بدن هجوم آورده اند، متفاوتند. اولسروگراندولار، گراندولارهای چشمی و احتمالا عوارض گاستروآنتریت ناشی از تولارمی نشانگر فرم موضعی تولارمی بوده و عوارضی از قبیل تولارمی ریوی، فرم های تیفوئیدی و کریپتوژنیک نشان دهنده فرم عمومی و تهاجمی تولارمی هستند.

تولارمی اولسراگراندولار شایع ترین فرم بیماری است که در ۷۵ تا ۸۵ درصد موارد بیماری در انسان گزارش شده است. در این فرم از بیماری جراحات پوستی اولیه همراه با تورم غدد لنفاوی ناحیه ای تظاهر می نماید. در محل ورود میکروب، تورم پوستی سفت و التهابی ظاهر می شود که غالبا همراه با خارش خفیف است. این تورم پوستی در ابتدا بدون درد می باشد و ممکن است به همین علت تا موقع ظهور زخم و جراحت پوستی که بعد از ۲ تا ۴ روز ظاهر می شود از نظر مخفی بماند.

قرحه ای که در پوست ظاهر می گردد ممکن است دو هفته به طول انجامد تا در آن ترمیم ایجاد شود و غالبا زمانی که بیمار به علت تورم و درد غدد لنفاوی ناحیه ای پزشک مراجعه می کند و تب نیز ظاهر می گردد ممکن است پزشک با توجه به سوابق شغلی و تماس وی با منبع عفونت به این بیماری مشکوک شود. تقریبا ۸۰ تا ۹۰ درصد بیماران تولارمی که در اثر تماس نزدیک با خرگوش آلوده شده اند عوارض آدنوپاتی شمی و یا تورم غدد لنفاوی ناحیه کتفی نشان داده اند که تصور می رود در چنین شرایطی میکروب فرانسیسلا تولارنسیس از طریق جراحات و خراشهای جلدی، دست و بازوهای فردی که با پوست آلوده خرگوش تماس داشته است وارد بدن شده است.

برعکس در ۶۰ تا ۷۰ درصد موارد بیمارانی که در اثر تماس با کنه دچار تولارمی شده اند غدد لنفاوی ناحیه کشاله ران دچار تورم شده اند که معمولا با زخم جای نیش کنه در حوالی نشیمن گاه همراه می باشد. لمفادنوپاتی عمومی در تولارمی ناشی از نه بسیار کمتر از تولارمی ناشی از تماس با خرگوش گزارش شده است.

این موضوع شاید دلیلی باشد بر اینکه در تولارمی با منشاء کنه ای کمتر میکروب در خون وجود دارد. تورم غدد لنفاوی دردناک در فرم های اولسروگراندولار زیاد دیده شده است که امکان دارد با تب شدید تا ۴۰ درجه سانتی گراد در شخص مریض همراه باشد. از غدد لنفاوی مبتلا گاهی اوقات ممکن است چرک و ترشحاتی خارج گردند که در چنین مواردی میکروب زنده فرانسیسلا تولارنسیس امکان دارد در اثنای سومین تا چهارمین هفته آدنوپاتی از کشت ترشحات غدد لنفاوی جدا شود.

ورود میکروب از راه چشم ممکن است منتج به تولارمی فرم چشمی در انسان شود. در این سندرم بیمار از درد شدید چشم شکایت می کند تورم و پر خونی چشم و ورم ملتحمه چشم، ترس از نور، ریزش زیاد اشک و ترشحات چرکی چشم که غالبا معالجه نمی شود ممکن است از علائم دیگر تولارمی فرم چشمی باشد.

زخم قرنیه و همچنین سوراخ شدگی پرده قرنیه ممکن است اتفاق افتد. آدنوپاتی ناحیه ای شامل تورم و التهاب غدد لنفاوی بناگوشی و تحت فکی مکن است با علائم فوق الذکر همراه باشد.

تولارمی فرم گوارشی به ندرت اتفاق می افتد و ممکن است متعاقب بلع تعداد بسیار زیادی میکروب یعنی بیش از یکصد میلیون میکروب فرانسیسلا تولارنسیس حادث شود که در این صورت بیمار علائمی از قبیل تب، اسهال، حالت تهوع، استفراغ و دردهای ناحیه شکم و گاهی خونریزیهای روده همراه با جراحات روده ای و تورم شدید غدد لنفاوی مزانتریک از خود نشان خواهد داد.

فرم های تهاجمی بیماری تولارمی ممکن است با تب شدید حضور میکروب در خون لمفادنوپاتی عمومی، بزرگ شدگی طحال و کبد همراه با درد شدید در موقع لمس این دو عضو، سردرد، دردهای عضلانی، حالت تهوع و مسمومیت خونی شدید تظاهر نماید.

اصطلاحات اشکال کریپتوژنیک و یا تیفوئیدی تولارمی به نوعی از تولارمی های تهاجمی بر می گردد که هیچ گونه علامتی از محل ورود میکروب در بدن آشکار نیست. عوارض ثانویه غیر منتظره ای که در بیماری تولارمی انسان اتفاق می افتد عبارتند از: تورم پرده های اطراف قلبی، تورم پرده های مغز، تورم نسوج درون قلبی، تورم صفای، تورم و التهاب آپاندیس و سرانجام استئومیلیت.

تولارمی فرم ریوی ممکن است ناشی از انتشار باکتری های فرانسیسلا تولارنسیس در خون باشد که از موضع نفوذی میکروب در بدن یا از طریق استنشاق اجرام بیماریزا از راه تنفسی ایجاد می شود. گرفتاریهای ریوی ممکن است در ۱۰ تا ۱۵ درصد بیماران به صورت قرحه های ریوی ظاهر شوند و در ۳۰ تا ۵۰ درصد بیماران اشکال ریوی به صورت تولارمی کریپتوژنیک و یا تیفوئیدی تظاهر نمایند. در تولارمی فرم ریوی سرفه های کوتاه، خشک و بدون خلط همراه با تنگی نفس، درد و ناراحتی سینه در ناحیه جناغی، به اضافه علائم تب و لرز، کسالت عمومی و ضعف ظاهر می شوند. در پرتونگاری از سینه لکه های انتشاری که به طور دو طرفی همراه با علائم لمفادنوپاتی مرکزی ریه ها مشخص است و همچنین علائم ذات الجنب، انتشار پرده های جنبی و به ندرت آبسه های ریوی ممکن است مشاهده شوند.

یافته های آزمایشگاهی

آزمایشهای معمولی در تولارمی چندان تعیین کننده نیستند. لوکوسیتوز کمتر اتفاق می افتد و میزان سدیمانتاسیون گلبول های قرمز هم معمولا در حد طبیعی است به استثنای بیمارانی که فرم تیفوئیدی تولارمی را همراه با مسمومیت عمومی نشان می دهند. اگر چه عامل بیماری ممکن است از نمونه های کلینیکی جدا شود ولی اغلب آزمایشگاههای میکروبیولوژی به خاطر بالا بودن خطر عفونت زایی میکروب در آزمایشگاه اقدام به کشت و جدا کردن میکروب نمی کنند. در هر حال چنانچه بخواهند میکروب فرانسیسلا تولارنسیس را از بیمار جدا کنند بهترین نمونه هایی که برای این منظور به کار می روند آب دهان، خلط و ترشحاتی هستند که بعد از پونکسیون و آسپیراسیون غدد لنفاوی و کشت در محیط های اختصاصی به دست می آیند.

آزمایش پوست برای تشخیص تولارمی معمولا قبل از آنکه میزان پادتن جمع کننده در خون در سطح تشخیصی حضور داشته باشد مثبت است. در آزمایشهای پوستی میکروب کشته شده و یا عصاره آنتی ژن در حین هفته اول بیماری به کار می رود. آزمایش پوست برای تشخیص تولارمی مشابه واکنش آلرژی های تاخیری است که در تشخیص بیماری سل نیز به کار می رود. واکنش آزمایش پوست حتی بعد از آنکه پادتن های جمع کننده تولارمی در سطح خون قابل تشخیص نیستند مثبت باقی می ماند. آزمایش اگلوتیناسیون تولارمی روش انتخابی برای تشخیص موارد مشکوک تولارمی است. پادتن های جمع کننده فرانسیسلا تولارنسیس معمولا بعد از دومین هفته بیماری در خون ظاهر می شوند.

افزایش تیتر پادتن در حدود ۱۶۰ یا بالاتر نشان دهنده وجود عفونت با فرانسیسلا تولارنسیس می باشد. در اشکال حاد بیماری تولارمی تیترهای بیش از ۶۴۰ نیز چندان غیر عادی نیست و تیترهای بالاتر از ۱۶۰ ممکن است حتی تا سالهای بعد در خون بیمار مبتلا به تولارمی وجود داشته باشد.

برای انجام آزمایشهای اگلوتیناسیون از میکروب فرانسیسلا تولارنسیس که به وسیله فرمالین کشته و ثابت شده است استفاده می شود. البته واکنش های متقاطع با میکروب های بروسلا و یا پروتئوس نیز با به کار بردن این روش ممکن است مشاهده شوند. ولی به هر حال افزایش سطح تیتر پادتن فرانسیسلا تولارنسیس به طور اختصاصی که ممکن است همراه با واکنش متقاطع با هر سه نوع پادگن میکروب های فوق الذکر مشاهده شود نشان دهنده مثبت بودن نتیجه آزمایش می باشد. آسپسراسیون غدد لنفاوی مبتلا به تولارمی به منظور انجام مقاصد تشخیصی چندان توصیه نمی شود زیرا در ضمن انجام آزمایش امکان آلودگی و خطرات بهداشتی وجود دارد مضافا به اینکه به خاطر راحت تر بودن انجام آزمایش سرولوژیک و همچنین بی خطر بودن آن روش سرولوژیکی بیشتر توصیه می شود.

تشخیص افتراقی

تولارمی اولسروگراندولار مهمترین فرم تولارمی است که بایستی در تشخیص افتراقی بیمارانی که علائم تب و لمفادنوپاتی دارند مورد توجه قرار گیرد. بیماری تولارمی بایستی از بیماریهای مشمشه، تب ناشی از گاز گرفتگی موش، اسپروتریکوز و لمفانژیت های ثانویه متعاقب جراحات پوستی اتفاق می افتد و میزان تورم غدد لنفاوی ناحیه ای، ارتباط نسبی با ضایعات اولیه پوستی دارد در حالی که در تولارمی لنفادنوپاتی ناشی از گاز گرفتگی گربه و لنفوگرانولومای آمیزشی میزان ارتبطا نسبی بین تورم غدد لنفاوی ناحیه و شدت ضایعات اولیه وجود ندارد و چه بسا که تورم و بزرگ شدگی غدد لنفاوی در این سه بیمرای بسیار زیادتر از حد معمول باشد.

اشکال بالینی کریپتوژنیک و تیفوئیدی تولارمی بسیار شبیه به علائم عفونتهای مونونوکلئوز فرم ریوی تولارمی و پنومونی های نامشخص با عوامل دیگر می باشند.

تاریخچه بیماری از نظر تماس مریض با حیوانات و حشرات ناقل ممکن است نکته مهمی در تشخیص بیماری باشد اگر چه برخی بیماران احامال تماس با حیوانات را انکار می کنند و این موضوع بایستی در تاریخچه بیماری مورد توجه قرار گیرد.

درمان:

استرپتومیسین داروی انتخابی برای درمان تولارمی می باشد. بیمارانی که روزانه یک گرم استرپتومیسین به طور داخل عضلانی به آنان تزریق شده است معمولا طی یکی دو روز بهبود حاصل نموده و تب و سایر علائم بیماری در آنان رفع می شود. درمان با این دارو بایستی به مدت ۷ تا ۱۴ روز ادامه یابد و معمولا پنج تا هفت روز بعد از رفع تب تجویز دارو ادامه می یابد. با این برنامه درمانی معمولا عود بیماری دیده نمی شود. علی رغم بهبود ظاهری تولارمی و رفع تب و ناراحتی های عمومی معمولا طبیعت اولیه جراحات جلدی و غدد لنفاوی همچنان باقی می ماند که در پاره ای موارد ممکن است عمل جراحی و شکافتن غدد لنفاوی و ضایعات پوستی و خروج چرک و ترشحات موجود در این غدد مورد نیاز باشد.

آنتی بیوتیک ها یدیگر از قبیل جنتامیسین و کانامیسین نیز برای معالجه تولارمی موثر واقع می شوند. همچنین کلرامفینکل و تتراسیکلین نیز موثرند هر آینه با تجویز تتراسیکلین یا کلرامفینکل عود بیماری بیشتر دیده شده است به خصوص در مواقعی که دوره درمان از هفت روز بعد از بروز علائم بیماری آغاز شده باشد.

پیشگیری:

تولارمی اساسا یکی از بیماریهایی است که از حیوانات آلوده و حشرات ناقل به انسان سرایت می کند. در مناطقی که میزان شیوع بیماری بالاست بایستی کوششهایی در زمینه از بین بردن کنه ها، پشه ها و سایر حشرات ناقل بیماری به عمل آید. شکارچیان و کسانی که برای حیوانات تله گذاری می کنند بایستی در موقع تماس با حیوانات از دستکش استفاده نمایند و در موقع پوست کندن حیوانات شکار شده به خصوص خرگوشها نهایت دقت را از نظر پیشگیری از انتقال بیماری به عمل آورند. کارکنان آزمایشگاهها که با این میکروب تماس دارند بایستی اقدامات بهداشتی لازم را به خصوص از نظر ابتلا از طریق استنشاقی و یا جلدی به عمل آورند.

واکسن های کشته شده و یا تخفیف حدت یافته باری پیشگیری از تولارمی تهیه شده اند اثر واکسن های زنده تخفیف حدت یافته فرانسیسلا تولارنسیس که برای پیشگیری بیماری تهیه شده است به مراتب بهتر از واکسن های کشته شده می باشد.

باید دانست که مصرف واکسن های زنده تخفیف حدت یافته میزان پادتن های جمع کننده را در خون افزایش می دهد و در موقع انجام آزمایشهای پوستی واکنش مثبت کاذبی مشاهده می شود. ایمنی حاصل از این نوع واکسن ها دائمی است و نیاز به تجدید واکسیناسیون سالانه و یادآور نمی باشد.

در کشورهایی کهاین واکنش تهیه شده است تنها در مورد افرادی به کار می رود که با حیوانات تماس دارند مثل شکارچیان، کارکنان آزمایشگاهها، دامپروران و دامپزشکان و در کسانی که از این واکسن ها برای پیشگیری استفاده می شود. معمولا بیماری تولارمی بروز نمی کند و یا اگر هم این چنین افرادی مبتلا شوند حدت بیماری در آنها بسیار کم می باشد و تنها تب خفیفی ممکن است برای چند روز به آنان عارض شود.

پیش بینی

بررسی میزان شیوع تولارمی در انسان و در جامعه حائز اهمیت می باشد. تب، بی اشتهایی، کاهش وزن، ناراحتی و کسالت عمومی ممکن است برای ماهها در بیمارانی که با آنتی بیوتیک مناسب تحت درمان قرار نگرفته اند دوام داشه باشند. میزان تلفات ناشی از بیماری تولارمی در انسان در افرادی که تحت درمان قرار نگرفته اند تا ۶ درصد گزارش شده است. در ۳۰ درصد بیماران عوارض تنفسی به خصوص ریوی در اشخاصی که تحت درمان قرار نگرفته اند دیده شده است. با درمان سریع و صحیح تلفات ناشی از این بیماری در انسان بسیار نادر می باشد. ایمنی نسبی متعاقب ابتلا به بیماری تولارمی در افرادی که از این بیماری بهبود یافته اند ایجاد می شود

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *