ذهن سازنده است. چیزی که به آن فکر می کنید ، می شوید

ادگار کیسی

مقدمه

روز قبل از کریسمس ، عصر ، بعد از چندین روش درمانی بیودینامیک کرانیوساکرال ، من در مطالعه دنج کوچک خود با Suenee به عنوان آخرین مشتری روز کار کردم. در مسمومیت دلپذیر رایحه های روغن ماساژ ، نور کم و رنگ سبز مطالعه ، به لطف مصاحبه با او متوجه شدم که می توانم سال نو نه تنها با دید وارد شوید عشق و حقیقت در قلب شما ، بلکه به شما ، خوانندگان عزیز این سایت ها ، نشان می دهد ۲۴ اصل خوشبختی، که گروه ادگار در زندگی او گنجانده شده است. بنابراین خوش آمدید مسیری که هیچ هدفی نداردزیرا به خودی خود به هدفی تبدیل می شود. در ابتدا ، در خلال و در پایان ، کسی غیر از شما نیست … و چون فرصت دیدار با افراد شگفت انگیز زیادی را دارم ، داستانهایی را که ادگار درباره آنها می نویسد توصیف نمی کنم ، اما من از قصه های خود استفاده می کنم. وقتی شرایط اجازه می دهد ، من داستان های مشتریانم را از طریق عمل اضافه می کنم.

خواه یک سفر ۲۴ هفته ای به من بروید یا نه ، من برای همه شما عشق به خود ، ایمان و سلامتی تا سال نو آرزو می کنم. “سفر هزار مایلی در یک مرحله آغاز می شود” من شخصاً گام دوم را طی یک هفته برمی دارم ، زمانی که یکی دیگر از ۲۴ اصل خوشبختی را از تفاسیر به شما معرفی می کنم ادگار کیس. و در طول سفر ، یک تصویر شروع به شکل گیری می کند خاستگاه پدر جهان ، مادر زمین و مردمان روی او. کریسمس مبارک به همه شما

با عشق، ادیتا پولنووا

صفحه اصلی

نام ادگار کیسی برای دانشمندان معنوی جهان شناخته شده است و داستان او در سادگی بی نظیر است. قوی ترین انگیزه او مراقبت از مردم و تلاش برای کمک بود. از این انگیزه ، توانایی شگفت انگیز او سرچشمه گرفت – استعدادی که پیش از این او را مشهور کرد تا بعد از مرگش بیش از آنچه در طول زندگی اش مشهور شده بود ، مشهور شود.

در سن بیست و یک سالگی ، این مرد لطیف و نامحسوس توانایی خود هیپنوتیزم را کشف کرد که باعث می شود بدون اغراق لقب بگیرد. پیامبر خوابیده. وی توانست بدن خود را در وضعیت هوشیاری تغییر یافته قرار داده و سپس با دقت و دقت زیادی به س theالات افرادی که مضطرب هستند و یا دارای مشکلات بهداشتی هستند پاسخ دهد. توصیه های وی بسیار م effectiveثر بود و به افرادی که از قبل هیچ گونه امیدی محروم شده بودند این فرصت برای درک متن داستان و بیماری هایشان فراهم شد. تفسیرهایی که حدود ۱۴۰۰۰ مورد از آنها در طول چهل سال انجام شد ، از نظر استنوگرافی ثبت و علامت گذاری شدند. اگرچه پزشک نبود ، اما ادگار پاسخ هایی را با تشخیص های پزشکی ، درمان ها و داروها ارائه داد. اعتقاد بر این است که وی زمانی که پزشک بوده به اطلاعات زندگی قبلی متصل بوده است. مضامین اصلی تفسیرهای وی ترکیبی از غذایی بود که مشتری می خورد و درک صحیحی از موقعیتی که در آن قرار داشت.

در طی سالها ، چند نفر از عزیزان وی از ادگار درباره مفاهیم معنوی که اغلب در تفسیرها کار می شد ، س toال کردند. او به عنوان یک مسیحی پرورش یافت و خود را متعجب کرد ، سرانجام تسلیم تفسیرهای مربوط به منشأ زندگی ، معنای وجود روی زمین ، خدا و خلقت آن در زمین شد. همانطور که به تدریج زندگی آنها را شروع می کند ، ادگار تفسیرهایی را شروع می کند که به آغاز عمیق زندگی در زمین برمی گردد. این گروه واقعاً تشکیل شده است و ما اکنون فرصت بی نظیری برای شناخت اصولی داریم که احساس خوشبختی را ایجاد می کنند. امروز با اولین آنها ملاقات خواهیم کرد:

اصل شماره ۱: «ذهن سازنده است. هرچه فکر کنید ، خواهید شد ”

  • شما می توانید با قدرت عظیم ذهن خود آینده ، وضعیت خود در جهان و آنچه را که هستید شکل دهید.
  • روح زندگی است ، ذهن سازنده و فیزیکی نتیجه است.
  • افکار به همان اندازه واقعی هستند که یک سنجاق در انگشت شما گیر کرده است.
  • افکار باعث می شوند و همیشه بیایند.
  • ما آنچیز می شویم که فکر می کنیم.
  • شما یک موجود معنوی هستید و آنچه با ذهن خود انجام می دهید سرنوشت شما را رقم می زند.

افکار در ذهن شکل می گیرد ، از ذهن سر می زند ، شهود از قلب می رود و راهی را به ما نشان می دهد… مشتریان اغلب از من می پرسند – من چگونه می توانم تفاوت بین شهود و فکر را بدانم؟ پس چه چیزی را باید باور کنم؟

ما تفاوت را نمی دانیم ، فقط تعداد کمی از آنها آنقدر آگاه هستند که همه ارتباطات را می بینند و از صحت تصمیم خود مطمئن هستند. اما ما می توانیم الگوهای فکری اسیر شده خود را مشاهده کنیم و ببینیم چه زمانی آنها با عشق و شفقت هماهنگ هستند و چه زمانی با محکومیت ، طرد شدن یا پرخاشگری هم مرز هستند. بدن ما به خوبی می شنود “من از این متنفرم ، من خیلی احمقم ، توانایی پرداخت این هزینه را ندارم”

ما می توانیم سعی کنیم این ایده ها را با دیگران جایگزین کنیم: “من پیشرفت می کنم ، کسی که چیزی را امتحان نمی کند ، چیزی نمی گیرد ، من بهترین کاری را که می توانم می کنم”.

ادگار ما را تشویق می کند که از کودکی به آرزوهایمان برگردیم ، در حالی که ایده های ما هنوز محدودیت واقعی نداشتند. ما نمی دانستیم کلمات نمی روند ، من نمی توانم ، نمی توانم. ما در آن زمان می خواستیم چه کسی باشیم ، چه چیزی را می خواهیم تجربه کنیم؟ می خواستیم کجا زندگی کنیم و با چه کسی زندگی کنیم؟

در کلاس سوم و چهارم ما یک معلم شگفت انگیز داشتیم ، – آقای موسیل. اگرچه در آن زمان نظم استبدادی سختی در مدارس وجود داشت ، او دوست بزرگ ما شد و رقابت سالم و عشق به خود را در ما ترویج داد. تا به امروز ، به یاد دارم که خداحافظی از او وقتی قصد داشت به دلیل نگرش خود به مدرسه دیگری برود ، سخت بود. در آن زمان اوراق خالی به ما تحویل داد و به ما گفت که بیست سال دیگر کاری را که می خواهیم برای یک کار انجام دهیم یادداشت کنیم. من نوشتم که می خواهم پرستار شوم زیرا می خواهم به مردم کمک کنم تا بدن آنها آسیب نبیند. در آن زمان من می خواستم با ستون فقرات خود به الکتروتراپی بپردازم و از نحوه لمس فیزیوتراپیست ها و صدای آرامی که با من صحبت می کردند خوشحال شدم. آنها برای من پرستار بودند. دلم می خواست مثل آنها باشم. آن زمان من نه ساله بودم. ۲۵ سال بعد ، من از بیودینامیک کرانیوساکرال آگاه شدم و دریافتم این همان دنیایی است که روز دیگر در خودم کشف کرده بودم. مطمئناً با خاطره ای مشابه روبرو خواهید شد. آرزو می کنم بازگشت خوبی داشته باشی

و اکنون ، از همه مهمتر ، تمرینات مربوط به هر اصلی که گروه باید مدتی انجام می داد:

تمرینات

یکی از راه های دانستن اینکه در حال ساخت افکار خود هستیم ، یک روش است درون نگری، که آنها آنها را تفسیرهای کیس می نامند بیرون ایستادن و مشاهده خود:

  • دنیای درونی افکار و احساسات شما به جای وقایع دنیای خارج ، کانون توجه شما خواهد شد.
  • این فرایند آسان نیست ، اما سعی کنید آن را چندین بار در روز تمرین کنید ، حتی اگر چند دقیقه طول بکشد.
  • از تماس خود با خود ، گفتگوی بین دو قسمت ذهن خود آگاه باشید.
  • کیفیت این تماس داخلی چیست؟ خشونت آمیز؟ خوش بینانه؟ یا خود را محکوم کردن؟
  • خواهید فهمید که با این افکار و احساسات چه نوع آینده ای را ایجاد می کنید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *