بیگانگان باستانی: فصل اول – قسمت چهارم
ادامه پست قبل
Giorgio A. Tsoukalos
آنچه که مستدل است این حقیقت است که سرکشیها از زمان ماقبل تاریخ تا به امروز، اتفاق افتاده . اینطور نیست که فضانوردان باستانی، تنها هزاران سال پیش ظاهر شدهاند و بعد ناگهان ماجرای «رازول» اتفاق افتاده باشد. تنها این واقعیت که این سرکشیها همواره در جریان بوده، در همه این دوران، برای هزاران سال، خود، مبهوت کننده است
سیلندرهای پرندهای که از آسمان، طاعون میبارند؟ سیاهپوشان غریبهای که در پی نابودی انسان هستند؟اما حتی اگر ممکن باشد؛ چرا؟ و اگر حقیقت داشته باشد، آیا شواهد بیشتری از حتی برخوردهایی نزدیکتر نخواهیم داشت؟ برخوردهایی بسیار نزدیکتر… به ماوای ما؟
وقتی «کلومبوس» و مردان همراهش برای اولین بار قدم به جایی نهادند که اروپاییها آن را «سرزمین جدید» نامیدند، مردم بومی، هرگز با کسی مثل آنها برخورد نکرده بودند. پوستشان سفید بود. لباسهایی عجیب از پارچههایی براق و روشن پوشیده بودند. سوار بر کشتیهایی از راه رسیده بودند و سلاحهایی قدرتمند داشتند . برای بومیان، این میهمانان، خارجیهایی کاملا غریبه از دنیایی دور بودند؛ موجوداتی قدرتمند، که شاید از بهشت آمده بودند.
Chris Pittman
«کلومبوس» در یادداشتهای خود نوشته است که بومیان، مشتاقانه به دیدن کشتیها آمدهاند و از آنها پرسیدهاند که آیا آنها از بهشت آمدهاند؟ و با وجود اینکه «کلومبوس» و مردان همراهش اعلام کردند که نه ما از بهشت نیامدهایم، اما آنها مردم را به ساحل فرا خواندهاند که: بیایید و مردمی را که از بهشت آمدهاند ببینید. مطمئنا به نظر جالب است که چرا به جای اینکه فکر کنند به احتمال آمدن از یک نقطه دیگر دریا، فرض کردهاند که اینها از آسمان آمدهاند .
اما هنوز هم داستانهایی باقیست. موضوع غیر مطرح شدهتر اینکه، «کلمبوس» خود، برخوردی نزدیک با غریبهها داشته است. برخوردی که در سفرنامهاش، چند روز پیش از رسیدن به سواحل «دنیای جدید»، نوشته شده است. در حدود ۱۰ شب یازدهم اکتبر ۱۴۹۲ سیاح مضطرب، بر عرشه کشتی «سنتا ماریا» بود که متوجه «نوری درخشان در دور دست شد» . کلمبوس نوشته است: ادمیرال«بر روی عرشه ایستاده بود که نور را دید» . «پدرو گوتیارِز» را صدا کرد و به او گفت که به آن سو نگاه کند و او نیز به همان سو نگریست، و نور را دید. «ادمیرال» یک یا دو بار دیگر آن را مشاهده کرد، به نظر شبیه نور شمعی میآمد که بالا و پایین میرود. یکی دیگر از افراد را احظار کرد؛ هر دو نفر دیدند که نور مکررا ناپدید میشد و دوباره ظاهر میشد.
Bill Birnes, PH.D
مشاهده نور در آب، در واقع، غیر طبیعی نیست. همه ما میدانیم که انواع به خصوصی از موجودات آبزی، نور ساطع میکنند. اما این نور در حقیقت با کشتی در حرکت است.
C. Scott Littleton, PH.D
«کلمبوس» در سفرنامهاش نوشته که شیء درخشان از آب بیرون آمده و به طرف اتمسفر رفته .
«کلمبوس» چه دیده بود؟ یک موجود دریایی شبتاب؟ یک خطای باصره؟ یا اینکه چیزی بیش از این؟ چیزی فراتر از این دنیا؟
Bill Birnes, PH.D
مردان «کلمبوس» چه دیدند؟ آنچه که آنها دیدهاند، یک شیء تابان بوده که در بالای سطح آب، تبدیل به «یو.اف.او» شده.
برای محققین «یو.اف.او»، مثل «بیل برنز»، مشاهده «کلمبوس» قابل توجه است، نه تنها به دلیل مشاهده شدن، بلکه به این دلیل که این شیء از دل دریا بیرون آمده، یک احتمال را ایجاد میکند که آنچه او دیده، شیء آسمانی یا شهاب سنگ بوده باشد .
C. Scott Littleton, PH.D
نکته باریک این است که این اتفاق در جایی افتاده که ما امروز آن را «مثلث برمودا» مینامیم. «مثلث برمودا» منطقهای جدا شده است از «بمینی» «باهاماس»؛ در واقع ممکن است که، البته من آخر مطلب را میگویم، ممکن است که مرکز مهاجرین زیر آن باشد. «یو.اف.او» زیر آب میرود و وارد یک زیردریایی میشود. چه موقعیت بهتری برای زیر نظر گرفتن جنوب آمریکا، آمریکای مرکزی، مصر و جزایر کارائیب سراغ دارید؟
Chris Pittman
بسیاری معتقدند که این احتمال هست که «یو.اف.او»ها در کف دریا پایگاههایی ایجاد کرده باشند. به نوعی این یک حقیقت است که آنچه ما در باره ماه یا بخشهایی از فضا میدانیم، بیشتر از چیزهاییست که در باره عمیقترین بخشهای اقیانوسهایمان میدانیم.
Maximillien de Lafayette
این اتفاق به شدت پر اهمیت است، چرا که اولین اتفاق ثبت شده در جهان است که ظهور «یو.اف.او» را تصویر کرده، به عنوان شیئی که از آب خارج میشود .
اگر مشاهده «کلمبوس» اینهمه شگفتآور است، چرا ما تنها آن را ثبت شده در سفرنامه او داریم؟ برخی میگویند که روایت دیگری از این اتفاق وجود دارد که در اسناد رسمی «تفتیش عقاید اسپانیا» میتوان آن را دید . محقق «یو.اف.او»، «مگزیمیلیان دلافایت»، میگوید که همسفر «کلمبوس»، «پدرو گوتیارز»،او (کلمبوس) را به تفتیش عقاید کلیسا معرفی کرد، بعد از شنیدن توصیف «کلمبوس» در باره نورهایی در آسمان و به دلیل شباهت آن به شمعدان یهودیها!
Maximillien de Lafayette
وقتی آنها به اسپانیا برگشتند، «گوتیارز» یکراست به دایره ننگین تفتیش عقاید رفت .این تشکیلات کاتولیکی، توسط واتیکان ابداع شده بود. برای آزار و«کشتار» کافران. «کافران»، یعنی یهودیها، مسلمانها و مسیحیهایی که کاتولیک نبودند . دایره تفتیش عقاید، او را برای توضیح و استشهاد فرا خواند که: تو گفتهای که شمعدان کشتی یهودیها را دیدهای؟ چرا گفتهای شمعدان؟ اوه، پس تو هم یهودی هستی! او میگوید که: «من یهودی نیستم». در این استشهاد طولانی، جزییات بیشتری را میبینید، جزییاتی دقیقتر از آنچه که «کلمبوس» بالای سطح آب دیده است. پرونده تفتیش، در سرداب واتیکان است و امیدوارم موفق باشید اگر بتوانید به پروندههای سری واتیکان دسترسی داشته و در بین آنهمه اسناد، یکی از آشوب برانگیزترین آنها مثل این یکی را پیدا کنید.
اسناد سری تفتیش عقاید اسپانیا؟ «یو.اف.او» و مشاهده غریبهها در زمان کلمبوس؟ احتمالا بعید است. اما برای طرفداران نظریه فضانوردان باستانی، این برخورد نزدیک مستعمراتی باستانی، از اتفاقات پیش پا افتاده محسوب میشود. برای آنها، این تنها یک سند دیگر بر این است که: ما تنها نیستیم.
Alex Chionetti
مشاهداتی چند، از آنچه که ما امروز به آن «یو.اف.او» میگوییم، در راستای کشف آمریکا و در طول پیروزی آمریکا اتفاق افتاده . «کلمبوس» تنها نبود. سفر «ماژلان» هم همینطور بوده. «فرناندو د ماژلان»، مکتشف تنگه ماژلان، که بعد از «کلمبوس»، زمین را دور زد . او هم مشاهداتی داشته.
دریانوردان، اغلب با نورهایی عجیب، هم در آسمان و هم در زیر سطح اقیانوس برخورد دارند. مخالفین، میگویند که مشاهده «کلمبوس»، مثل بسیاری دیگر، یک پدیده ساده طبیعی بوده است.
William Bramley
درهنگام شب، پدیدههای گوناگونی وجود دارد؛ مثلاستارههای دنبالهدار . ستارههای دنبالهدار، سنگهای آسمانی بزرگ تماشایی هستند . مثل نور بزرگ درخشانی با یک دنباله که در پهنه آسمان قوسهایی ایجاد میکند. ولی فرق آنها قابل تشخیص هست. وقتی شما یک ستاره دنبالهدار و یا یک شهاب سنگ دارید، مشخصاتشان بسیار متفاوت از «یو.اف.او»هاست.
Chris Pittman
از همان قرون نوزده، مردم در این فکر بوده اند که این نورها چه میتوانسته باشد. توضیحات، بیشتر پیرامون این امکان بوده که میتوانسته نور یا مشعلی بوده باشد که به وسیله ساکنین منطقه جابجا میشده اما در حقیقت اینها بیش از ۳۵ مایل از زمین دور بودهاند، که این احتمال را غیرممکن میکند. احتمال دیگر این است که یک شهاب سنگ بوده که بسیار نزدیک به خط افق حرکت میکرده و حرکت کشتی در حقیقت باعث میشده که به نظر بیاید این نور بالا و پایین میرود.
اما چه میشود اگر علم قراردادی در اشتباه باشد و نظریهپردازان فضانوردان باستانی درست بگویند؟ اگر «کلمبوس» ، «ماژلان» و سیاحان قدیمی واقعا شاهد سندی دال بر سرکشی موجودات فضایی از سیاره ما بوده باشند چه؟ این مطلب چه چیزی را در باره گذشته ما بیان میکند؟ در باره تاریخ ما؟ و… در باره آیندهمان؟
آلمان، چهاردهم آوریل ۱۵۶۱٫ در طلوع آفتاب، ساکنین «نورنبرگ»، در حین اتفاق پدیدهای چشم گشودند که بر اساس خبرهای محلی، «منظرهای وحشتآور بود» . اشیاء عجیب مختلفی در آسمان بودند که به نظر میرسید در یک جنگ هوایی باشند . آیا آنها شاهد یک برخورد نزدیک بودهاند؟
Bill Birnes, PH.D
آنها منظرهای باور نکردنی را در وقت طلوع خورشید دیدهاند؟ چیزی دیدهاند که بر اساس توصیفاتشان، در اشکال سیگار مانند و دایرهای در آسمان بودهاند . همینطور، اشکال صلیب مانند در پرواز. و ناگهان، این اشکال شروع به پرتو افشانی به همدیگر میکنند.
Chris Pittman
دوایر و بشقابها برای مدتی طولانی به شکلی آشکار به نوعی در جنگ در بالای سطح شهر مشغول بودهاند. در حقیقت، جنگ به قدری واضح بوده که مردم در «نورنبرگ»، در واقع میتوانستند پیشبینی کنند که کدام طرف برنده میشود. بعضی از این اشیاء به نظر میرسید که به زمین میخوردند و به صورت ابر یا دود و بخار، ناپدید میشدند. سایر اشیاء به نظر میرسد که از منطقه دور، و در مسیر خورشید ناپدید شدهاند.
Bill Birnes, PH.D
سرتاسر این اتفاق، ماندگار شد در یک طومار بلند در قرن شانزدهم، که همان روزنامه بوده است و این طومار، امروز در «زوریخ» سوییس موجود است.
Chris Pittman
کتابخانه مرکزی زوریخ، تا به امروز یک نسخه از آن را حفظ کرده است، نه تنها نسخه معروف حکاکی چوبی که مشاهده نورنبرگ را در۱۵۶۱ نشان میدهد، بلکه یک نسخه حکاکی شده چوبی دیگری هم دارند، که مشاهده دیگری را در همان سال و بسیار شبیه به این یکی در «بازل» سوئیس نشان میدهد.
Bill Birnes, PH.D
مطلب شگفتآور این است که اینها اتفاقاتی شبیه به هم بودهاند. مردم تعدادی دایره در هوا دیدهاند؛ در واقع تکثیر شدن دایرهها را در هوا دیدهاند . آنها لزوما این اتفاق را به عنوان یک جنگ هوایی تفسیر نکردهاند، بلکه آنرا به عنوان نوعی علامت بهشتی برداشت کردهاند.
طومارهایی که در «نورنبرگ» و «بازل»، پنج سال بعد توزیع شد، مردم را واداشت تا از گناهانشان توبه کنند و آن را به عنوان اتفاقی غیرمعمول و به عنوان نشانهای از سوی خدا تعبیر کنند .
Maximillien de Lafayette
در دوران باستان، هر اتفاق فوقطبیعی، به شدت فوق طبیعی، در قلمرو الوهیت «خدا» بود. خدا این کار را میکند! خدا ما را وادار میکند! خدا به ما برکت میدهد! بروید توبه کنید! بروید به کلیساها!
Chris Pittman
خواندن متن «نورنبرگ» جالب است چون به شیوه پیکرنگاری مذهبی در ذهن، نوشته شده. در باره صلیبهایی صحبت میکند که در روز گذشته در آسمان در خلال مشاهده مردم، دیده شده. حالا ما ممکن است به فکر بدنه هواپیما و بالهای آن بیفتیم که احتمالا به شکل صلیب به نظر مردم رسیده که این سمبل مذهبی را در زندگی روزمره خودشان مرتبا میدیدهاند. تصور اینکه این اشکال چگونه ظاهر شدهاند، سخت است، اما قطعا اگر برای ما هم در آسمان ظاهر شوند، ما آنها را کاملا طور دیگری تشریح خواهیم کرد.
آیا ممکن است که مردم «نورنبرگ» در حقیقت شاهد یک جنگ بین جنگجوهای خارجی بودهاند؛ و نیز شاهد اتفاقی شبیه به همان که شرح آن در «باگاواد گیتا» در حدود ۳۰۰۰ سال پیش آمده است؟ و اگر چنین نیست، چه چیز دیگری میتواند برخورد زنده اشکال کروی درخشان و صلیبهای سرخ رنگ در آسمان را توضیح دهد؟
در دوران قرون وسطی، مشاهده اتفاقات عجیب، اغلب به «خدا» و یا نیروهای فوق طبیعی نسبت داده میشد. اما با ورود به آنچه که به عنوان آغاز مدرنیزه شدن در قرن هفدهم شناخته میشود، مردم بیشتر و بیشتر شروع کردند به توجه به علم و ستارهها برای یافتن پاسخهایشان. و با اختراع تلسکوپ پیچیده، در ۱۶۰۸، چشمان مجرب، بیش از هر زمان دیگری به ستارهها دوخته شد. اولین گزارش مشاهده «یو.اف.او» با این وسیله جدید، از آمریکای مهاجرنشین و معروفترین کشیش پیوریتن، «کاتن مَتِر» مشاهده شد.
Bill Birnes, PH.D
مشاهدهای باورنکردنی بود، از واعظ بسیار مشهور بریتانیا «کاتن مَتِر». «کاتِن مَتر» گفت که با تلسکوپ به ماه نگاه میکرده و در تلسکوپ، یک نور پرنده را بالا تر از سطح ماه دیده است. خوب، این چطور ثبت شده؟ توسط کسانی غیر از «نَسا». مردم خودشان میتوانند بروند به گزارش «نَسا» مراجعه کنند، در قسمت اتفاقات ماه در ۵۰۰ سال گذشته، و مشاهده «َمتِر» از یک «یو.اف.او» را در بالای سطح ماه ببینند.
Chris Pittman
شمار بسیاری از پدیدههای طبیعی جوی وجود دارند که میتوانند مثل نورهای درخشانی در آسمان شب ظاهر شوند . قطعا شهابها یکی از آنها هستند. حتی انواع مشخصی از پدیدههای موجود هستند که به صورت گویهایی درخشان نمایان میشوند. که از فاصله دور، مثل ستاره به نظر میرسند . و به شدت دشوار است که فاصله منبع این نقطه نور را در شب تشخیص داد. بنابراین ممکن هست که او فکر کرده که آن نور، روی سطح ماه بوده یا هزاران مایل دورتر بوده، در حالیکه در واقعیت، میتوانسته بسیار به جایی که او ایستاده، نزدیک بوده باشد.
با وجود آنکه آنچه که «کاتِن مَتِر» دیده است، قطعی نیست، اما نظریهپردازان فضانوردان باستانی این مطلب را بسیار جذاب یافتند که یک شخصیت مذهبی چنین مشاهدهای را نه به عنوان نشانهای از «خدا»، بلکه به عنوان یک اتفاق نجومی گزارش میدهد. آنها این پدیده را به عنوان یک نشانه میبینند، نه به دلیل صحت مشاهده، بلکه منظری از امکان حیات موجود فضایی که شروع به شکل گرفتن میکند؛ حتی در کلیسای مسیحییت .
Bill Birnes, PH.D
«کاتِن مَتِر»، به عنوان واعظ آتش و گوگرد شناخته میشود. اما یک بخش منطقی هم در «کاتِن مَتِر» وجود دارد چون این تنها در آغاز انقلاب صنعتی بود . و در چنین شرایطی، مردم به علم فکر میکردند. به ماشینآلات فکر میکردند و واقعا به این میاندیشیدند که آیا ممکن است چیزی در فضا باشد؟
با وجود اینکه مشاهداتی مثل «کاتِن مَتر» هنوز در ۱۷۰۰ میلادی نادر بود، زیاد شدن توجه مردم به نجوم، بحث جدیدی در باره یک تئوری قدیمی به نام «تعدد جهانها» زیاد شد؛ ایدهای که میگوید: ممکن است زندگی در جای دیگری در جهان وجود داشته باشد.
Michael J. Crowe, PH.D
با پایان قرن هجدهم، اکثریت مردم- حداقل مردم، تحصیلکرده، قانع شدند که در خارج از منظومه خورشیدی ما در مشتری ، مریخ ، زحل ، در همه این سیارات، موجوداتی وجود دارند. حتی احتمال بسیار زیادی هست که موجودات هوشمندی در ماه هم باشند. من یک بار نفوذ موجود هوشمند را در قرن هجده بر آورد کردم؛ بیش از نیمی از مردم باور حیات موجودات فرازمینی را در زندگی عمومیشان لحاظ کردهاند.
ستارهشناس برجسته قرن هجدهم، «ویلیام هرشل» نیز طرفدار تئوری امکان وجود حیات در سایر کرات است و همینطور، «تامس پین»، یکی از دولتمردان آمریکا، همراه با بسیاری از رهبران مذهبی زمان خود.
Michael J. Crowe, PH.D
وعظ واعظان در باره موجودات فرازمینی، اثبات مهربانی خدا بود. به این شکل که اگر خدایی مهربان و بزرگوار وجود داشته باشد، او همه کرات و همه ستارهها را پر از خلایق میکند.
با وجود اینکه بحثهایی آزاد در باره وجود موجودات فرازمینی در سالهای ۱۷۰۰ در جریان بود، اما گفتگوها اغلب، شامل ایده بازدید خارجیها از زمین نمیشد. اما در ۱۷۳۱، یک سری مشاهدات در سراسر اروپا، موجب شد که این امکان بیش از این نادیده گرفته نشود.
Bill Birnes, PH.D
در مشاهدات مدرن «یو.اف.او»، ارتباطات در باره «یو.اف.او»ها آنی است. روی اینترنت هست، روی یوتوب هم هست. اما قرن هجدهم یا مشاهدات دوران رنسانس چطور؟ اینجا یک نکته باور نکردنی هست. در سال ۱۷۳۱ در جزیره «کیل کنی» مشاهدهای از شیء درخشانی اتفاق افتاد که از ابری سرخ خارج میشد.
این مشاهده، ظرف یک هفته در سراسر اروپا گزارش شده. خصوصا در رومانی واقع در اروپای شرقی . حالا در اینجا دو کشور را داریم که با هم در ارتباط نیستند. روزنامهها اینجا و آنجا نمیروند، به یک زبان هم صحبت نمیکنند، رادیویی در کار نیست، تلویزیون هم وجود ندارد. در عین حال، یک «یو.اف.او»، از دریای ایرلند، و عرض اروپا تا اروپای شرقی به سوی آسیا رفته و در هر جا که رفته، ردیابی شده . مشاهدهگرهایی مستقل از یکدیگر، که ارتباط خبری با هم نداشتهاند.
آیا این گزارشات نزدیک، از شناسایی اشیاء غریبهای که آسمان را درنوردیدهاند، میتوانند تصادفی بوده باشند؟ و اگر این یک فضاپیمای خارجی بوده باشد آیا ممکن است که مشاهدات گذشته به همین سادگی گزارش نشدهاند، چرا که به عنوان نشانههایی از «خدا» تفسیر شدهاند؟ در آمریکای مهاجرنشین، ایده اینکه فضاییها زمین را مورد بازدید قرار دادهاند، جا میافتاد. در قرن سالهای ۱۸۰۰، این تئوری بحثبرانگیز، حتی به «کاخ سفید» هم راه یافت .
ایالات متحده، رسما استقلال خود را از بریتانیای کبیر، در ۱۷۷۶ اعلام کرد، و درست ۱۴ سال پس از آن، گزارشی از اولین مشاهده «یو.اف.او» در تاریخ آمریکا، در روزنامه تازه منتشر شده «جان وینتراپ»، دومین شهردار خلیج ماساچوست ظاهر شد.
روزنامههای او که اکنون به «تاریخ نیو انگلند ۱۳۴۹-۱۶۳۰» معروف است، هنوز هم به سرآمد اسناد این مقطع، در تاریخ آمریکا، معروف است . وقتی روزنامهها بالاخره در ۱۷۹۰، و بیش از ۱۴۰ سال پس از مرگ «وینتراپ» منتشر شد دریافتند که این روزنامه شامل هشداری از یک برخورد نزدیک بر فراز رودخانه «مادی» در بوستون بود .
Chris Pittman
یک شب در مارچ ۱۶۳۹، «جیمز اِوِرال» که مردی هوشیار و خردمند توصیف شده، به همراه دو نفر از همراهانش با قایق کوچکی به رود «مادی» بوستون رفتند . همانطور که در رودخانه پارو میزدند، نور بزرگ درخشانی را دیدند که به آسمان رفت.
همانطورکه نگاه میکردند، این نور شعلهور میشد و دوباره کوچک میشد و طبق توصیف آنها، شبیه به یک «خوک» بود. سخت هست تصور اینکه کسی به طور جدی گزارشی از مشاهده یک خوک درخشان پرنده ارایه داده باشد. نگاه ساده به این مشاهده، کمکی نمیکند اما اگر آنها در تلاش برای تشریح بدنه یک شیء بیضوی و چهار جزء کوتاه آن بودهاند که ما امروز آن را پایههای فرود یا دندههای فرود مینامیم، این روش توضیح در قرن هفده قابل درک خواهد شد.
گزارش «وینتراپ» اشاره میکند که این شیء به سرعت و مثل یک فلش حرکت میکرده. به عقب و جلو و همینطور هم بالا به پایین میرفته، به مدت سه ساعت! و وقتی بالاخره ناپدید میشود، هر سه مسافر قایق، که در تمام این مدت در جریان رود شناور بودهاند، متحیر بودند که چگونه خود را به نقطه آغاز سفرشان بر روی رود رساندهاند .
Chris Pittman
توضیح چیزی که «وینتراپ» در یادداشتهایش آورده واقعا سخت است. قطعا درک آن دشوار است که برای دو یا سه ساعت، سه مرد در یک قایق، یک نور درخشنده متحرک را در آسمان و بر فراز شهر بوستون تماشا کردهاند و به نظر میرسد که تقریبا باور نکردنیست چرا که قایق آنها میتوانسته واژگون شود. در خلاف جهت جزر و مد، بدون اینکه آنها حتی متوجه آن شده باشند. این نوع پدیدههای عجیب و غیر قابل توضیح، امروز وابسته به پدیدهای موسوم به «ربایش خارجی» است.
Linda Moulton Howe
از وقتی که موارد «ربایش» شکل گرفت، شما میشنوید که مردم میگویند ناگهان همه چیز در پیرامون آنها به شدت کند شده و آنها این آهسته شدن فوقالعاده را، به هر آنچه که هست، نسبت میدهند که ما آن را «سندرم ربایش انسان» مینامیم.
آیا ممکن است که این اتفاق در رود «مادی» علاوه بر اولین مشاهده «یو.اف.او»، در شمال آمریکا، اولین برخورد با یک ربایش خارجی هم بوده باشد؟ آنها که معتقدند برخورد یاد شده در یادداشتهای «وینتراپ»، یک برخورد خارجی بوده است، به آخرین خطوط گزارش او اشاره دارند که میگوید: «افراد معتبر دیگری نیز همین نور را دیدهاند». وقتی که تاریخ «وینتراپ» در ۱۷۹۰ منتشر شد، گفتگوها پیرامون امکان حیات موجودات فضایی داغتر از هر زمان دیگری شد . در حقیقت، پرسش در باره وجود حیات در کرات دیگر، به شدت جنجالبرانگیز شد. این امر موجب شد تا یکی از مردان برتر آمریکا، «تامس پین» به طور غیررسمی به اروپا تبعید شود.
Michael J. Crowe, PH.D
«تامس پین» گفتگوی حیات موجودات فضایی را به مسیر مهیجی کشاند. او یک انگلیسیتبار بود؛ اما همچنین یک دولتمرد معروف آمریکایی. در ۱۷۹۳ «تامس پین» کتابی منتشر کرد به نام «دوره خرد»، و در این کتاب، او یکی از شدیدترین حملات به مسیحیت را که تا کنون اتفاق افتاده، به انجام رساند.
در پایان، او میگوید که شما باید موجودات فضایی را باور داشته باشید اگر هیچی از دانش ستارهشناسی بهرهمند نباشید این ایده که خدا همه جهان را پدید آورد و سیاره به سیاره مردم را رهایی بخشیده، کاملا غیر قابل باور است. این ماجرا شوری برانگیخت . هزاران نسخه از کتاب به فروش رسید.
در دسامبر ۱۷۹۳، «تامس پین» در فرانسه دستگیر شد. در پی حمایت از سیاستمداری که دیگر در قدرت نبود. وقتی سفیر آمریکا از دفاع او سر باز زد، «پین» فهمید که «جرج واشینگتن» او را به حال خود رها کرده؛ به دلیل نوشتههایش و حمایت از ایده موجودات فضایی، و نیز رد مسیحیت سنتی.
در ۱۸۰۲، او دوباره به آمریکا دعوت شد؛ توسط سومین رییس جمهور آمریکا، «تامس جفرسن». «جفرسن» مردی هوشمند، از نظر بسیاری، نابغه زمان خود بود، هم به دلیل مهارتش در جایگاه دولتی، و هم به دلیل ظرفیت علمیاش. همچنین برخی معتقدند که او یک مفسر بود، مثل همدورههای دیگرش «بن فرنکلین» و «جان اَدمز» در مفهوم تعدد جهان.
Chris Pittman
«مفهوم جهانهای متعدد» مفهوم بسیار پذیرفته شدهای در قرن هجده بود. کسانی مثل «جان ادمز» و «تامس پین»، حیات موجودات فضایی را به عنوان یک امکان در نظر نداشتند، بلکه آن را به عنوان حقیقتی که همه از آن باخبرند، قلمداد میکردند . منطق نوین علم، روشی را که این مردان بزرگ در باره مذهب میگفتند، تغییر داد.
Michael J. Crowe, PH.D
در ۱۸۲۵ «تامس جفرسن» تجهیزاتی را برای دانشگاه ویرجینیا به خدمت گرفت و «جان ادمز» در نامهای به او پیشنهاد کرد که آنرا چگونه به کار ببندد. او میگوید: هیچ پروفسور اروپایی را استخدام نکن. هر پروفسور اروپایی که استخدام کنی، تکیه به اعتقادات مسیحی خود دارد و این اصلی خطرناک است که ما باید از آن دور بمانیم.
Chris Pittman
سایر دولتمردان هم با این نظر موافق بودند، که شامل اعتقاد به وجود حیات در کرات دیگر میشد. «بنجامین فرنکلین» در این فکر بود که اگر خدایان متعددی برای هر خورشید وجود داشته باشد، پناه حیات هوشمند میشوند . بسیاری از آنها احساس میکردند که کاملا روشن است که موجودات هوشمند میتوانند در سراسر جهان باشند و تصور اینکه خدا به صورت یک شخص به این سیاره آمده باشد که به روی او آب دهان انداخته شده باشد و اعدام شده باشد، کاملا مسخره است. آنها این باور بسیار قدیمی را رد کردند که حرکتی بسیار رادیکال در زمان خود بود.
دولتمردان آمریکا،از مفهوم حیات موجودات زنده بر علیه مسیحیت دفاع میکنند؟ شاید یک باور انقلابی مسلم؛ اما احتمالا نه آن اندازه انقلابی، برای ساکنان قدیمی کشور که مدتها قبل اعلام کرده بودند که میهمانانی را از آسمان ملاقات کردهاند.
ادامه دارد