چگونه قاطع باشیم؟
قاطع بودن درست در وسط مطیع بودن و سلطهجو بودن قرار میگیرد. اگر مطیع باشید، هرگز نمیتوانید نیازهای خود را به زبان بیاورید. اگر سلطهجو باشید، مانند یک قلدر بزرگ به نظر میرسید.
اما اگر قاطع باشید، میتوانید خواستههای خود را در عین احترام به نیازهای دیگران بیان کنید و شانس بیشتری برای رسیدن به آنچه میخواهید و لایق آن هستید، خواهید داشت.
ارتباط قاطعانه را درک کنید
ارتباط قاطعانه به معنای احترام به احساسات، نیازها، خواستهها و نظرات دیگران است. یک ارتباط قاطع در حالی که از نقض حقوق دیگران اجتناب میکند، حقوق خود را مطرح میکند و در این فرآیند به دنبال مصالحه است. ارتباط قاطعانه از اعمال و کلمات برای بیان مرزهای نیازها و خواستهها به شیوهای آرام استفاده میکند، در حالی که پیامی از اطمینان را منتقل میکند.
ویژگیهای کلامی ارتباط قاطعانه را بیاموزید
نشانههای کلامی که بیانگر ارتباط قاطعانه است، احترام، صداقت و استحکام را نشان میدهد. این نشانهها ممکن است شامل موارد زیر باشد:
• صدای محکم و آرام
• روان و صمیمی
• حجم صدای متناسب با موقعیت
ویژگیهای غیر کلامی ارتباط قاطعانه را بیاموزید
درست مانند نشانههای کلامی، ارتباطات غیرکلامی رفتار قاطعانه را منتقل میکند و میتواند نشان دهنده احترام، صداقت و اعتماد باشد. ویژگیهای غیر کلامی ممکن است شامل موارد زیر باشد:
• گوش دادن پذیرا
• تماس مستقیم چشمی
• حالت بدن باز
• لبخند زدن در هنگام خوشحالی
• اخم کردن در هنگام عصبانیت
افکار مرتبط با ارتباط قاطعانه را بیاموزید
یک فرد قاطع به طور طبیعی به سمت الگوهای فکری خاصی جذب میشود که نشان دهنده اعتماد و احترام او به دیگران است. این افکار ممکن است شامل موارد زیر باشد:
• «از من سوء استفاده نمیشود و یا به شخص دیگری حمله نمیکنم.»
• «من به شیوهای محترمانه از خودم دفاع خواهم کرد.»
• «من مستقیم و آشکار اظهار نظر خواهم کرد.»
ارتباطات تهاجمی و سلطهجویانه را درک کنید
قاطعیت اغلب میتواند به اشتباه با رفتار تهاجمی و سلطهجویانه اشتباه گرفته شود. رفتار سلطهجویانه فاقد احترام به دیگران است. این نوع ارتباط، بیتوجهی کامل به نیازها، احساسات، خواستهها، نظرات و حتی گاهی اوقات امنیت شخصی افراد دیگر است. ارتباط سلطهجویانه را اغلب میتوان با رفتارهای خشمگین و/یا مطالبه گرانه، خودفروشی و دستکاری شناسایی کرد.
• ویژگیهای کلامی ارتباط سلطهجویانه ممکن است شامل موارد زیر باشد: اظهارات کنایه آمیز یا تحقیرآمیز، سرزنش کردن، فریاد زدن، تهدید، لاف زدن و یا تحقیر کردن دیگران.
• ویژگیهای غیرکلامی ارتباط سلطهجویانه ممکن است شامل موارد زیر باشد: نفوذ به فضای شخصی دیگران، مشت گره کردن، بازوهای ضربدری، اخم کردن، یا خیره شدن به طرف دیگری.
• افکار مرتبط با ارتباطات سلطهجویانه ممکن است شامل موارد زیر باشد: «من احساس قدرت میکنم و دیگران را وادار میکنم تا دستوراتم را انجام دهند»، «من کنترل دیگران را در دست دارم» یا «من از آسیب پذیر بودن امتناع میورزم.»
ارتباط مطیعانه را درک کنید
سکوت و پیش فرض از ویژگیهای سبک ارتباط مطیعانه است. ارتباطات مطیعانه اغلب برای خود احترام قائل نیستند و نظرات، احساسات، نیازها و خواستههای خود را نادیده میگیرند. ارتباط من مطیعانه نیازها و خواستههای خود را کمتر از خواستههای دیگران قرار میدهد. مطیع بودن قدرت فرد را میگیرد و به دیگران اجازه میدهد تا در مورد نتایج موقعیتها تصمیم بگیرند:
• ویژگیهای کلامی ارتباط مطیعانه ممکن است شامل موارد زیر باشد: تردید، سکوت، نادیده گرفتن خود، یا خود خوری.
• ویژگیهای غیرکلامی ارتباط مطیعانه ممکن است شامل موارد زیر باشد: دزدین نگاه از دیگران یا نگاه کردن به پایین، حالت خمیده، بازوهای ضربدری، یا پوشاندن دهان با دست.
• افکار مرتبط با ارتباط مطیعانه ممکن است شامل موارد زیر باشد: «کسی روی من حساب نمیکند» یا «مردم درباره من بد فکر میکنند.»
• توجه داشته باشید که مطیع بودن با مطیع-سلطهجو بودن یکسان نیست، که مشخصه آن مطیع بودن در لحظه و سپس عصبانیت یا تلافی بعد از آن است.
به تأثیرات خود فکر کنید
از اوایل کودکی، رفتارهای ما با پاسخهای دریافتی از محیط، خانوادهها، همسالان، همکاران و شخصیتهای معتبر سازگار میشوند. سبکهای ارتباطی مانند مطیع بودن، قاطعیت و سلطهجویی میتوانند نتیجهی تأثیرات فرهنگی، نسلی و موقعیتی باشند. قاطعیت در جوامع غربی بسیار ارزشمندتر است.
• ممکن است برای نسلهای قدیمیتر سختتر باشد که قاطعانه عمل کنند. زمانی به مردان آموزش داده شد که ابراز عاطفی نشانه ضعف است، در حالی که به زنان آموخته شد که بیان نیازها و نظرات خود پیامهای سلطهجویی را منتقل میکند. گاهی اوقات، تشخیص اینکه کدام رفتارها برای استفاده در موقعیتهای مختلف مناسب است، برای ما دشوار است.
خودتان را به خاطر سبک ارتباطی خود سرزنش نکنید
اگر نحوه برقراری ارتباط قاطعانه را نمیدانید، مهم است که خودتان را سرزنش نکنید. انواع دیگر سبکهای ارتباطی، مانند مطیع بودن و سلطهجویی، میتوانند بخشی از یک چرخه معیوب باشند. شما میتوانید این چرخه را با یادگیری شیوههای جدید تفکر و رفتار قاطعانه بشکنید.
• اگر خانوادهتان در کودکی به شما یاد دادهاند که نیازهای دیگران را مقدم بر خود قرار دهید، ممکن است برایتان سخت باشد که خودتان را مطرح کنید.
• اگر خانواده یا گروه همسالان شما با فریاد زدن و مشاجره به تعارض رسیدگی کردند، ممکن است یاد گرفته باشید که بر این اساس با تعارض کنار بیایید.
• اگر گروه اجتماعی شما معتقد بود که باید احساسات منفی را پنهان کرد، یا اگر تا به حال به دلیل ابراز این نوع احساسات نادیده گرفته شده یا مورد تمسخر قرار گرفتهاید، ممکن است یاد گرفته باشید که احساسات منفی را منتقل نکنید.
به دست آوردن بینش نسبت به احساسات خود
شروع به نوشتن در یک دفترچه یادداشت کنید
برای اینکه یاد بگیرید چگونه با قاطعیت ارتباط برقرار کنید، مهم است که یاد بگیرید چگونه به طور مؤثر احساسات خود را مدیریت کنید. برای برخی ممکن است همینکه بتوانند در مورد فرآیندهای عاطفی خود بینش بدست آورند، بتواند به آنها کمک کند تا نحوه برقراری ارتباط با دیگران را تغییر دهند و آنها را قادر سازد تا احساسات خود را به شیوهای قاطعانه بیان کنند. ثبت موقعیتها و پرسیدن سؤالات خاص درمورد قاطعیت در یک دفتر خاطرات، میتواند بهترین راه برای پی بردن به رفتار خود باشد.
موقعیتها را طوری شناسایی کنید که انگار در حال فیلمبرداری از یک صحنه هستید
موقعیتهایی که احساسات شما را تحریک میکند را یادداشت کنید. به حقایق بچسبید و سعی کنید در این مرحله اول هیچ تفسیری برای آنها نداشته باشید. برای مثال، ممکن است به سادگی بنویسید: «از دوستم خواستم برای غذا خوردن با من بیرون بیاید ولی او قبول نکرد.»
احساساتی را که در آن موقعیت احساس میکردید را شناسایی کنید
درباره احساس خود صادق باشید. مشخص کنید که در آن زمان از چه احساساتی آگاه بودید و شدت هر احساس را در مقیاسی از ۰ تا ۱۰۰ (بیتفاوت تا بسیار شدید) ارزیابی کنید. فقط تخمین بزنید اما با خودتان صادق باشید.
رفتار خود را در واکنش به موقعیت شناسایی کنید
به علائم فیزیکی که ممکن است در آن زمان احساس کردهاید توجه کنید. از خود بپرسید «من چه کار کردم؟» و «چه چیزی در بدنم احساس کردم؟»
• به عنوان مثال، اگر کسی تماس تلفنی شما را نادیده بگیرد، ممکن است احساس ناراحتی در شکم یا فشار در شانههای خود داشته باشید.
افکاری را که در آن موقعیت داشتید شناسایی کنید
این افکار ممکن است مفروضات، تفاسیر، باورها، ارزشها و غیره باشند. از خود بپرسید: «به چه فکر میکردم؟» یا «چه چیزی در سرم میگذشت؟» به عنوان مثال، ممکن است بنویسید: « هر وقت که او از من میخواست که برای غذا خوردن با او بیرون بروم، من قبول میکردم پس او هم باید درخواست من را قبول میکرد» یا «نه گفتن از او بی ادبانه بود» یا «شاید او دیگر نمیخواهد دوست من باشد»
قدرت هر فکر را ارزیابی کنید
دوباره با استفاده از مقیاس ۰ تا ۱۰۰، قدرت افکار خود را در موقعیت ارزیابی کنید. اگر آن فکر را باور نکردید یک «۰» یا اگر ۱۰۰٪ آن را باور داشتید یک «۱۰۰» ثبت کنید. سپس از خود بپرسید: «آیا من به شیوهای مطیعانه، قاطعانه یا سلطهجویانه فکر میکنم؟» پاسخ خود به این سوال را یادداشت کنید. هر گونه شواهد موافق یا مخالف هر فکر را ثبت کنید. ارزیابی کنید که آیا ممکن است راههای دیگری برای تفسیر موقعیت وجود داشته باشد یا خیر.
پاسخ قاطعتری به این وضعیت تعیین کنید
برای یافتن طرز تفکر و رفتار متعادلتر و قاطعانهتر، از خود بپرسید: «چه روش قاطعانهتری برای فکر کردن یا پاسخ دادن وجود دارد؟»
احساسات اصلی خود را دوباره ارزیابی کنید
پس از ارزیابی موقعیت، شدت احساسات اولیه و قدرت باورهای خود را در موقعیت مورد بررسی قرار دهید. دوباره از ۰ تا۱۰۰ به آنها امتیاز دهید.
سعی کنید روزانه به طور منظم یادداشت کنید
از طریق تمرین روزانه، احتمالاً از شدت احساسات خود بکاهید. احساسات، افکار و واکنشهای خود را در موقعیتهای مختلف ارزیابی کنید. اگر به تمرین ادامه دهید، ممکن است شروع به فکر کردن و رفتار قاطعانهتری کنید.
یادگیری برقراری ارتباط موثر
مزایای ارتباط قاطعانه را درک کنید
قاطع بودن یک سبک آموخته شده از ارتباط است که امکان بیان مطمئن نیازها و احساسات خود را فراهم میکند و در عین حال مراقب نظرات، خواستهها، نیازها و احساسات دیگران است. این یک جایگزین برای رفتار مطیعانه یا سلطهجویانه است.
یادگیری نحوه برقراری ارتباط قاطعانه فواید بسیاری دارد:
• ارتباط قوی و موثر
• اعتماد به نفس
• افزایش عزت نفس
• به دست آوردن احترام دیگران
• مهارتهای تصمیمگیری را بهبود میبخشد
• استرس ناشی از برآورده نشدن نیازها را کاهش میدهد
• عزتنفس افزایش مییابد
• احساس نادیده گرفته شدن یا اجبار با احساس درک شدن و کنترل تصمیمات جایگزین میشود
• تمایل به کمتر افسرده شدن
• کاهش احتمال سوء مصرف مواد
در صورت لزوم «نه» بگویید
نه گفتن میتواند برای بسیاری از افراد سخت باشد. با این حال، گفتن «بله» در زمانی که نیاز به «نه» گفتن دارید میتواند منجر به استرس، رنجش و عصبانیت غیرضروری نسبت به دیگران شود. هنگام «نه» گفتن، به خاطر داشتن مجموعهای مفید از دستورالعملهای زیر میتواند مفید باشد:
• مختصر بفرمایید
• واضح باشید
• صادق باشید.
• به عنوان مثال، اگر نمیتوانید کاری را انجام دهید که وقت انجام آن را ندارید، میتوانید به سادگی بگویید: «این بار نمیتوانم. متاسفم که شما را ناامید کردم، اما آن روز کارهای زیادی برای انجام دادن دارم و وقت اضافی در برنامه من نیست.»
آرام باشید و به دیگران احترام بگذارید
وقتی با کسی صحبت میکنید، خونسرد باشید و به او احترام بگذارید. این باعث میشود که طرف مقابل به آنچه میگویید توجه کند و با شما نیز با احترام برخورد کند.
• اگر احساس ناراحتی کردید ممکن است به تنفس عمیق کمک کند. انجام این کار فرآیند آرامسازی بدن شما را آغاز میکند و به شما کمک میکند کنترل خود را حفظ کنید.
از جملات ساده استفاده کنید
ارتباط ممکن است کار سادهای به نظر برسد، با این حال، اغلب ممکن است آنچه که ما سعی در برقراری ارتباط با دیگران داریم و آنچه به ما منتقل میشود به اشتباه درک شوند. این ممکن است باعث ناامیدی یا درگیری در روابط ما با افراد دیگر شود. هنگام برقراری ارتباط با کسی، احساسات، خواستهها، نظرات و نیازهای خود را با جملات ساده بیان کنید. این به طرف مقابل کمک میکند تا به وضوح آنچه را که میپرسید بفهمد.
• به عنوان مثال، به جای صحبت کردن با یکی از اعضای خانواده در جملات طولانی مملو از نکات و جملات غیرمستقیم، میتوانید کوتاه و مستقیم صحبت کنید: «وقتی با من تماس میگیرید من دوست دارم با شما صحبت کنم ولی برای من سخت است که در ساعات کاری مکالمه طولانی داشته باشم. با این حال، خوشحال میشوم اگر به جای آن در طول شب تماس بگیرید.»
هنگامی که خود را تاکید میکنید از جملات «من» استفاده کنید
جملات «من» نشان میدهد که شما مایلید مسئولیت افکار و رفتارهای خود را بپذیرید. انواع مختلفی از عبارات «من» وجود دارد که برای موقعیتهای مختلف مناسب است:
• تاکید اساسی:
این نوع عبارات «من» را میتوان در موقعیتهای روزمره به کار برد تا نیازهای شما را بشناسد، یا برای ستایش، اطلاعات یا حقایق بیان کند. اظهارات اساسی همچنین میتواند در موقعیتهای خودافشایی برای کاهش اضطراب و ایجاد آرامش مورد استفاده قرار گیرد. این شامل: «من باید تا ساعت ۶ بروم» یا « من از ارائه شما لذت بردم.»
• تاکید همدلانه:
این عبارات «من» خاص حاوی عناصری از تشخیص احساسات، نیازها یا خواستههای شخص دیگر و همچنین بیانیهای از نیازها و خواستههای شماست. همچنین میتوان از آن برای نشان دادن حساسیت شما نسبت به موقعیت شخص دیگر استفاده کرد، مانند « من می دانم که مشغول هستید، اما به کمک شما نیاز دارم.»
• تاکید نتیجه:
این قویترین شکل عبارت «من» است که اغلب به عنوان آخرین راهحل استفاده میشود. اگر مراقب رفتار غیرکلامی خود نباشید، ممکن است به اشتباه به عنوان سلطهجویی تعبیر شود. تاکید نتیجه، شخص دیگری را از نتیجهی عدم تغییر رفتار خود آگاه میکند. معمولاً در شرایطی استفاده میشود که کسی حقوق دیگران را در نظر نمیگیرد. یک مثال میتواند وضعیت کاری باشد که رویهها یا دستورالعملها رعایت نمیشود: «اگر این اتفاق دوباره رخ دهد، من چارهای جز پیگیری اقدامات انضباطی ندارم. ترجیح میدهم از آن اجتناب کنم.»
• تاکید اختلاف:
این نوع بیانیه «من» برای اشاره به اختلاف بین آنچه قبلاً روی آن توافق شده است و آنچه واقعاً اتفاق میافتد استفاده میشود. معمولا برای روشن کردن سوء تفاهمها ویا تناقضات در رفتار استفاده میشود. ممکن است بگویید، «همانطور که من متوجه شدم، ما قبلا توافق کردیم که پروژه A اولویت شماره یک ما باشد ولی اکنون از من میخواهید که زمان بیشتری برای پروژه B بگذارم. میخواهم توضیح دهید که اکنون اولویت اصلی کدام است.»
• تاکید احساسات منفی:
این شکل از بیان «من» در موقعیتهایی استفاده میشود که در آن احساسات منفی نسبت به شخص دیگری احساس میکنید (خشم، رنجش، آسیب). این شما را قادر میسازد تا این احساسات را بدون ایجاد یک طغیان کنترل نشده منتقل کنید و طرف مقابل را از تأثیرات اعمال خود آگاه میکند. ممکن است بگویید، «وقتی گزارش خود را به تعویق میاندازید، من مجبورم آخر هفته هم کار کنم. من از این موضوع آزرده خاطر میشوم، بنابراین از این به بعد میخواهم نهایت آن را تا بعد از ظهر سهشنبه دریافت کنم.»
از زبان بدن مناسب استفاده کنید
همیشه به یاد داشته باشید که هنگام قاطعیت، ارتباط غیرکلامی شما مهم است. ممکن است وقتی واقعاً مطیع یا پرخاشگر هستید، به اشتباه فکر کنید قاطعانه رفتار میکنید، و علت آن این است که مراقب سبک ارتباط غیر کلامی خود نیستید.
• صدای خود را آرام و خنثی نگه دارید
• ارتباط چشمی خوب را حفظ کنید
• حالت صورت و بدن خود را آرام کنید
برای تمرین ارتباط قاطعانه وقت بگذارید
اتخاذ رفتار قاطعانه به زمان و تمرین نیاز دارد تا بتواند به طبیعت دوم شما تبدیل شود. مکالمه در آینه را تمرین کنید. متناوبا، مکالمه خود را با درمانگر یا مشاور خود تمرین کنید.
تصمیمگیری موثر
تصمیمگیری موثر
تصمیمگیری موثر
از مدل ایدهآل تصمیمگیری استفاده کنید
تصمیمگیری بخشی از قاطعیت است. شما به جای اینکه اجازه دهید شخص دیگری به جای شما تصمیم بگیرد یا به خودتان اجازه دهید که تحت تأثیر شخص دیگری قرار بگیرید، کنترل زندگی خود را به دست میگیرید و تصمیماتی میگیرید که به بهترین وجه برای شما مناسب است. با شناسایی مشکل، میتوانید به عناصر مهمی که منجر به تصمیمگیری خوب میشود، رسیدگی کنید. برای بهترین تصمیمگیری از قدمهای زیر استفاده کنید:
• مشکل را شناسایی کنید.
• تمام راه حلهای ممکن را شرح دهید؛ اینها ممکن است شامل مدیریت خودتان، درخواست مداخله از شخص دیگری و یا حتی هیچ کاری نکردن باشد.
• عواقب هر راه حل را ارزیابی کنید؛ احساسات و نیازهای خود را ارزیابی کنید تا بهترین نتیجه را برای خود تعیین کنید.
• عمل کنید؛ راه حلی را انتخاب کنید و آن را امتحان کنید. از جملات «من» برای بیان احساسات و نیازهای خود استفاده کنید.
• یاد بگیرید؛ آیا راهحلتان جواب داد؟ علت جواب دادن یا ندادن آن را ارزیابی کنید. اگر کار نکرد، به راه حلهای دیگر در لیست خود نگاه کنید و از طریق آنها عمل کنید.
در نظر بگیرید که چه کسی نیاز به مشارکت دارد
ممکن است چندین عوامل وجود داشته باشند که تحت تأثیر یک تصمیم قرار گیرند، اما لزوماً همه آنها نباید در تصمیمگیری دخیل باشند. از کسانی که نیاز به مشارکت دارند نظر بگیرید.
• هنگام تصمیمگیری باید طرفهای دیگر را در نظر بگیرید، اما حرف آخر را شما میگویید.
هدف تصمیم خود را درک کنید
همه تصمیمات به دلیل نیاز به برخی اقدامات انجام میشود. برای تعیین هدفی که پشت این تصمیمگیری وجود دارد، وقت بگذارید. این اطمینان حاصل میکند که تصمیم درست است.
به موقع تصمیم بگیرید
به تعویق انداختن کار میتواند مانع بزرگی برای تصمیمگیری قاطعانه باشد. تصمیمگیری را به لحظه آخر موکول نکنید وگرنه ممکن است برخی از راهحلهای ممکن را حذف کنید.
تعیین مرزهای سالم
تعیین مرزهای سالم
تعیین مرزهای سالم
از فضای فیزیکی و احساسی خود محافظت کنید
مرزها موانع فیزیکی، عاطفی و فکری هستند که برای محافظت از خود در برابر آسیب ایجاد میکنید. مرزهای سالم از فضای شخصی، عزت نفس شما محافظت میکند و توانایی شما را برای جدا کردن احساسات خود از احساسات دیگران حفظ میکند. مرزهای ناسالم احتمال قرار گرفتن در معرض تأثیر نامطلوب احساسات، باورها و رفتارهای دیگران را افزایش میدهد.
مرزهای خود را برنامهریزی کنید
وقتی وارد یک مکالمه میشوید که میخواهید در مورد نیازهای خود بحث کنید، مهم است که از قبل مرزهای خود را بشناسید. تعیین مرزها در ذهن، قبل از شروع مکالمه، باعث میشود که در میانه مکالمه از ریل خارج نشوید و نیازهایتان را به خطر نیندازید، زیرا آسانتر است یا به شما کمک میکند از درگیری جلوگیری کنید.
• برای مثال، با رئیس خود برای کار نکردن در تعطیلات آخر هفته یا اضافه کاری نکردن بدون اینکه از سه روزقبل اطلاع بدهد، مرزی تعیین کنید.
نه گفتن را یاد بگیرید
اگر احساس نمیکنید کاری را درست انجام دهید، آن را انجام ندهید. اشکالی ندارد به کسی جواب رد دهید. به یاد داشته باشید، برای خودتان، مهمترین فرد شما هستید. اگر به خواستههای خود احترام نگذارید، چگونه میتوانید از دیگران انتظار داشته باشید که به خواستههای شما احترام بگذارند؟
• ممکن است فکر کنید که به نفع همه است که همه را از خود راضی نگه دارید، اما متأسفانه، سخاوت بیش از حد معمولاً تأثیر معکوس بر دیگران دارد.
• مردم فقط برای چیزهایی ارزش قائل هستند که زمان/انرژی/پول خود را روی آن سرمایهگذاری میکنند، بنابراین اگر شما هستید که همه چیز را انجام میدهید، عزت شما نسبت به آن شخص به شدت افزایش مییابد، اما احترام آنها برای شما کاهش مییابد. موضع بگیرید. مردم ممکن است در ابتدا مقاومت کنند، یا حتی از تغییر شکل شما شوکه شوند، اما در نهایت به خاطر آن به شما احترام خواهند گذاشت.
نظرات خود را با احترام بیان کنید
اگر حرفی برای گفتن دارید سکوت نکنید. احساسات خود را آزادانه به اشتراک بگذارید: این حق شماست. به یاد داشته باشید، داشتن نظر هیچ اشکالی ندارد. فقط مطمئن شوید که لحظه مناسبی را برای بیان نیازهای خود انتخاب کردهاید. شفاف سازی کنید که آنچه میخواهید بگویید مهم است و باید مورد توجه قرار گیرد.
• در موقعیتهای کمخطر تمرین کنید. آیا همه دوستان شما آن برنامه تلویزیونی جدیدی را که همه درباره آن صحبت میکنند را دوست دارند؟ از اعتراف به اینکه آنقدرها هم تحت تأثیر آن برنامه قرار نگرفتهاید نترسید. آیا کسی منظور شما را اشتباه تعبیر کرده است؟ توضیح دهید که واقعاً منظورتان چه بوده است.
نیازهای خود را مشخص کنید
مشخص کنید چه چیزی شما را خوشحال میکند و چه نیازهایی دارید. این به شما کمک میکند تا مجموعهای از انتظارات را برای افراد دیگر ایجاد کنید که چگونه دوست دارید با شما رفتار شود. به موقعیتهایی فکر کنید که احساس نمیکنید با شما با احترام متقابل رفتار میشود یا موقعیتهایی که احساس میکنید احساسات شما مورد توجه قرار نمیگیرند. سپس در نظر بگیرید که چه اتفاقی میتواند بیفتد که باعث شود شما احساس احترام بیشتری کنید.
در مورد آنچه میخواهید، با خودتان صادق باشید
اگر هرگز نتوانید تصمیم خود را بگیرید یا خیلی سخت تلاش کنید تا با جریان زندگی پیش بروید، با اعتماد به نفس عمل کردن هیچ سودی برای شما نخواهد داشت. اگر بتوانید به وضوح به آنها بگویید که این نیازها چیست، مردم با نیازهای شما سازگار خواهند شد.
• تحمیل کردن تصمیمگیری خود بر عهده دیگران، روشی مطیعانه-سلطهجویانه برای فرار از مسئولیت است و عواقب آن را مستقیماً بر دوش دیگران قرار میدهد. دفعه بعد که دوستانتان از شما میپرسند که میخواهید برای شام کجا بروید، با «فرقی نمیکند، هر کجا که شما بگویید» پاسخ ندهید. به آنها پاسخ مشخصی بدهید.
راه حلهایی ارائه دهید که هر دو طرف را خوشحال کند
یک رویکرد خوب، اتخاذ ذهنیت «ما» و اگر شرایط اجازه دهد، ارائه راهحلهایی است که هر دو طرف را خوشحال میکند. به این ترتیب، احساسات همه در نظر گرفته شده و شنیده میشود.
• به عنوان مثال، اگر هر روز هم اتاقی خود را به محل کار میبرید، اما او پول بنزین را نمیپردازد، در مورد این موضوع با او صحبت کنید. میتوانید بگویید، «من بدم نمیآید هر چند وقت یکبار با ماشین شما را برسانم. با این حال، داشتن ماشین هم واقعاً پرهزینه است. ولی اگر به جای هر روز رفتن به سر کار کار با اتوبوس هر هفته هزینهی بنزین را شما پرداخت کنید بدین ترتیب هم در پول و زمان شما صرفهجویی میشود هم در هزینههای من.
تقویت اعتماد به نفس
سطح اعتماد به نفس خود را ارزیابی کنید
اعتماد به نفس با توانایی شما در درک اینکه چگونه خودتان را میبینید منعکس میشود. این شامل تصور شما از خود و جایی است که معتقدید در سلسله مراتب اجتماعی قرار دارید.
اگر خود را در منظری منفی ببینید، ممکن است در بیان افکار، باورها، نیازها و احساسات خود با مشکل زیادی روبرو شوید. بعلاوه، ممکن است در مواقعی که نیاز به توضیح دارید احساس ترس کنید یا تمایلی به پرسیدن سوال نداشته باشید، بیش از حد روی ویژگیهای منفی خود تمرکز کنید و به خودتان اعتماد نداشته باشید. شک به خود مانع از برقراری ارتباط قاطعانه میشود. اعتماد به نفس خود را از طریق خودارزیابی با پرسیدن این سوالات از خود، ارزیابی کنید:
• آیا میتوانید هنگام برقراری ارتباط با دیگران، ارتباط چشمی را حفظ کنید؟
• آیا صدای خود را به درستی پخش میکنید؟
• آیا با اطمینان صحبت میکنید (بدون استفاده مکرر از عبارات « اوه» یا «اوم»)؟
• آیا وضعیت بدنی یا وضعیت شما صاف و باز است؟
• آیا توانایی پرسیدن سوال در مواقعی که نیاز به توضیح است را دارید؟
• آیا در کنار دیگران راحت هستید؟
• آیا میتوانید در صورت لزوم نه بگویید؟
• آیا میتوانید عصبانیت و ناراحتی خود را به درستی ابراز کنید؟
• آیا در هنگام مخالفت با دیگران نظر خود را ارائه میدهید؟
• آیا از خود در برابر اشتباهاتی که تقصیر شما نیست دفاع میکنید؟
• اگر به ۳ یا کمتر از این سوالات پاسخ منفی دادید، احتمالاً فردی با اعتماد به نفس هستید. اگر به ۴ تا ۶ مورد از این سؤالات پاسخ منفی دادید، این احتمال وجود دارد که خود را منفی ببینید. اگر به بیش از ۷ سوال پاسخ نداده باشید، احتمالاً با مشکلات زیادی در اعتماد به نفس مواجه خواهید شد. ممکن است اغلب به شایستگی احترام خود شک کنید یا خود را در سلسله مراتب اجتماعی پایینتر ببینید.
زبان بدن مطمئنی داشته باشید
زبان بدن شما یا روشی که خودتان را نگه میدارید، حتی خیلی قبل از اینکه فرصتی برای باز کردن دهانتان پیدا کنید، در مورد شما صحبت میکند. شانههای خود را مربع و چانه خود را بالا نگه دارید. هنگام صحبت، از مدام تکان دادن دست و بدن(در صورت لزوم دستان خود را در جیب خود قرار دهید) یا پوشاندن دهان خود بپرهیزید. وقتی صحبت میکنید به چشمان دیگران نگاه کنید تا نشان دهید که میخواهید به صحبت شما گوش دهند.
• سعی کنید خواندن ذهن شما برای دیگران آسان نباشد، به خصوص اگر عصبی یا نامطمئن هستید. با کنترل دستها، پاها و حالات چهرهتان افکار خود را پنهان کنید تا از احساسات شما سواستفاده نکنند.
• اگر برقراری تماس چشمی برایتان مشکل ساز است، با عینک آفتابی تمرین کنید و سپس آن را بدون عینک انجام دهید. اگر باید نگاهتان را مخفی کنیی، بجای نگاه به پایین به دوردستها نگاه کن که انگار در فکر هستید.
• حتی اگر عصبی یا گیج باشید، باز هم میتوانید با اعتماد به نفس رفتار کنید. هیچ شرمی در پرسیدن سوال وجود ندارد.
واضح و آگاهانه صحبت کنید
عجله در هنگام صحبت کردن اعتراف به این است که انتظار ندارید مردم برای گوش دادن وقت بگذارند. از سوی دیگر، شمرده صحبت کردن، به مردم نشان میدهد که ارزش صبر کردن را دارید. از صدایی شفاف و آرام استفاده کنید. نیازی نیست بلند بلند صحبت کنید، اما باید طوری صحبت کنید که صدای خود را به گوش دیگران برسانید.
• اگر دیگران به شما توجه نمیکنند، واضح و محکم از آنها بخواهید توجه کنند. وقتی کار اشتباهی انجام ندادهاید عذرخواهی نکنید، زیرا این کار میتواند به مردم نشان دهد که به خاطر وجودشان کمی خجالت زدهاید.
• سعی کنید وقتی صحبت میکنید مختصر باشید. حتی با اعتمادبهنفسترین افراد دنیا هم اگر زود نظرشان را بیان نکنند، مخاطبان خود را از دست خواهند داد.
روی ظاهر خود کار کنید
اگرچه ممکن است سطحی باشد، اما مردم بر اساس ظاهر شما قضاوت فوری میکنند. افرادی که به طور طبیعی دارای اعتماد به نفس و کاریزماتیک هستند، میتوانند نظر دیگران را تغییر دهند، اما بقیه ما چندان خوش شانس نیستیم. اگر لباسهایی میپوشید که به نظر میرسد به تازگی از رختخواب بیرون آمدهاید، یا کفشهای پاشنه بلند کرکی آرایش زیادی میکنید، افراد معمولی شما را جدی نمیگیرند. از سوی دیگر، اگر به نظر میرسید که آماده انجام کارها هستید، مردم بیشتر به شما احترام میگذارند.
• خوب لباس پوشیدن لزوما به معنای پوشیدن لباس گران قیمت نیست. اگر به طور طبیعی معمولی هستید، روی داشتن لباسهای تمیز، هماهنگ و بدون چروک و بدون شعارهای شرمآور یا تصاویر نامناسب تمرکز کنید.
• تلاش برای جدی بودن در مورد ظاهر خود باعث میشود به نظر برسد که در مورد خواستههای خود جدیتر هستید.
آنچه را که میخواهید بگویید را تمرین کنید
این ممکن است احمقانه به نظر برسد، اما اگر میخواهید اعتماد به نفس خود را نشان دهید، باید در زمان فرا رسیدن زمان، محکم و قاطع به نظر برسید. چه راهی بهتر از تمرین برای رسیدن به آنجا؟ میتوانید جلوی آینه، در یک فیلم ضبط شده یا حتی با یک دوست مورد اعتماد تمرین کنید، وانمود کنید که او رئیس شما، شخص مهم یا هر کسی است که میخواهید با او صحبت کنید، است.
• وقتی آن لحظه فرا رسید، به یاد بیاورید که وقتی فقط در حال تمرین بودید چقدر با اعتماد به نفس به نظر میرسید و تلاش کنید تا وقتی مهم است، اعتماد به نفس بیشتری به نظر برسید.