دستیابی به هدف

موفقیت

هدف

کسانی هستند که همیشه محافظه کاری می کنند. آن ها همیشه به اندازه ای فکر می کنند که از عهده انجامش بر می آیند و وزنه بلند می کنند.

این اشخاص دنبال ریسک نمی روند، در نتیجه نه شکست می خورند و نه موفق می شوند، آن ها هرگز به عظمت توانایی ذهنی خود پی نمی برند.

از سوی دیگر دستیابان به هدف، راه ها را پیدا می کنند، آن ها مشتاقانه در جستجوی راه و مسیر هستند.

مطمئن شوید که هدف شما به اندازه کافی جذاب و جالب است تا احساسات و توجه ذهن تان را به خود جلب کند.

تنها شما هستید که می توانید درمورد هدف تان تصمیم بگیرید.

هیچ کس در این دنیا وجود ندارد که بتواند جای شما هدف گذاری کند. اما به یاد داشته باشید که هدف تان باید چیزی باشد که شما آن را می خواهید، نه آن چیزی که احتیاج دارید یا برای خشنود کردن دیگران.

شاید راه رسیدن سخت و دشوار باشد، به همین دلیل بسیار مهم است که با تمام وجود خود، بخواهید که به هدف تان برسید.

خداوند شما را در دستان خودش دارد

بخشی از سخنرانی جول اوستین:

خداوند کنترل کننده کل جهان است، قدم هایتان را هدایت می کند، باعث می شود تا در زمان و مکان درستی باشید.

می داند به چه چیزی نیاز دارید و آن را چگونه به شما بدهد.

فروشنده ای بود که بصورت درب منزل جاروبرقی می فروخت، در منزلی رفت، مرد جوانی دم در آمد، فروشنده متوجه شد مرد جوان زیاد حالش خوب نیست، اما با این حال توضیحات مربوط به کارش را گفت.

مرد جوان جواب داد، من به جارو برقی نیازی ندارم من به کلیه نیاز دارم، منتظر پیوند عضو هستم.

۵۰۰ نفر جلوتر از او در لیست انتظار عمل پیوند بودند، فروشنده گفت متوجه هستم، راهش را پیش گرفت که برود.

اما زمانی که خواست برود، چیزی در درونش گفت تو به دلیل خاصی به اینجا فرستاده شدی، نه برای فروش بلکه برای اهدای کلیه.

فورا با همسر و پدرش تماس گرفت، هردو رضایت دادند.

ده دقیقه بعد برگشت و به مرد جوان گفت برویم با دکترت دیداری داشته باشیم، می خواهم کلیه ام را اهدا کنم.

همه چیز باهم جور بود و چند هفته بعد عمل پیوند انجام شد، امروز هر دو سالم و سرحال هستند.

خداوند می داند به چه چیزی نیاز دارید و آن را چگونه برایتان فراهم کند.

چه کسی فکرش را می کرد کسی برای فروش جارو برقی بیاید، اما در نهایت کلیه اش را هدیه دهد.

فرصتهای روزمره

ما پیوسته با فرصت های مناسبی روبرو هستیم که در جامه مسائل حل نشدنی ظاهر می شوند.

اما مهم است بدانیم، با همان فکری که مسئله درست کردیم، نمی توانیم آن را حل کنیم.

اگر مردم به تفکر تمایل داشته باشند، همه مسائل حل می شود.

مشکل این جاست که انسان ها به هر وسیله ای متوسل می شوند که فکر نکنند، زیرا اندیشیدن کار دشواری است.

سعی کنید به سمت حل مسئله پناه ببرید، نه فرار از آن.

دور شدن و فاصله گرفتن زمانی درست است که شما را به حل مسائلتان نزدیک تر کند.

عجیب نیست که از کسی بشنویم: “دوست دارم هر جای دیگری باشم، غیر از این جا.”

بسیاری از افراد گمان می کنند که اگر جای دیگری باشند و کار دیگری کنند، حال و روزشان تغییر خواهد کرد.

 

جذب خواسته های واقعی به کمک ارتعاش مثبت

تمام تجربیاتی که در رابطه های قبلی داشته اید، چه در رابطه های کاری، اجتماعی و شخصی تان، می تواند برایتان سودمند باشد.

می توانید از این تجربیات برای رسیدن به خواسته تان دست پیدا کنید و دقیق تعریف کنید که حال دنبال چه چیزی هستید.

برای مثال، اگر در گذشته نامزدتان همیشه سرگرم کار بود و شما از این وضعیت ناراضی بوده اید، حال چه چیزی را دوست دارید؟ اینکه نامزدی داشته باشید که برای شما وقت صرف کنید و به شما اهمیت بدهد.

اگر کسی شنونده خوبی نیست، پس دوست دارید که همسرتان چه خصوصیتی داشته باشد؟

شناختن ناخواسته ها می تواند به ایجاد شفافیت در خواسته ها و آرزوهای جدید به شما کمک بسزایی کند.

راحت ترین شیوه این است که از خود بپرسید: “خواسته حقیقی من چیست؟”

وقتی مشاهدات خود را از روی عدم تمایلات به تمایلات تغییر می دهید، ارتعاشات تغییر می کند و این تغییر ارتعاش تغییر نتایج را به دنبال دارد.

اگر ارتعاشی می فرستید که با خواسته حقیقی تان هماهنگی ندارد، قانون جذب، کار خودش را می کند و تنها به ارتعاش شما پاسخ می دهد.

پس بسیار مهم است که مطمئن شوید ارتعاشتان با خواسته هایتان همخوانی دارد.

یک روش ساده برای این موضوع، این است که به دقت به اتفاقاتی که در زندگی تان اتفاق می افتد دقت کنید.

بیشتر افراد روی مواردی بسیار تمرکز می کنند، تا چیزی را جذب کنند که اتفاق نیوفتاده است، این تفکر موجب ساطع شدن ارتعاش منفی کمبود می شود.

از مشاهده چیزهایی که ندارید دست بردارید و تمرکز و انرژی خود را روی بخش هایی که با خواسته تان هماهنگ است، قرار دهید.

تنها در این صورت است که ارتعاشتان تغییر می کنید و قانون جذب مقادیر بیشتری از همان ارتعاش و خواسته را به شما باز می گرداند.

ما همواره در حال صحبت با خودمان هستیم

همه ما هر لحظه از زندگی, به جز زمانی که در خواب هستیم, در حال صحبت با خودمان هستیم.

با این حال به ندرت پیش می آید که از این کار آگاه باشیم.

همواره از گفتگوی خاموشی که با خودتان دارید آگاه باشید, آیا مثبت است یا انتقادگر؟

آیا در جهت موفقیت گام برمی دارید یا آن را نفی می کنید؟

هنگامی که افراد موفق با شکستی مواجه می شوند, آن را به جای مانع به عنوان دردسری موقت, فرصتی برای کسب تجربه و سکوی پرتاب می بینند.

برنده ها زمانی که مورد تشویق قرار می گیرند, در گفتگوهای خودشان نیز به دیگران ارج می نهند و ارزش واقعی کار خود را درک می کنند.

اقدامات لازم برای رسیدن به اهداف

برای تعیین اقدامات لازم برای رسیدن به هر هدفی, چندین راه وجود دارد:

یکی مشورت کردن با افرادی است که کاری را که شما می خواهید انجام دهید, قبلا انجام داده باشند و بپرسید چه اقداماتی انجام داده اند.

آن ها می توانند از روش تجربه شان تمامی اقدامات لازم را به شما بدهند و نیز به شما توصیه کنند از چه چیزهایی پرهیز کنید.

راه دیگر است است که کتاب راهنمایی بخرید که نکته های اصلی روند را بیان کند.

ولی یک راه دیگری نیز وجود دارد, این که از آخر شروع کنید و به عقب بازگردید.

چشمان خود را ببندید, تصور کنید که در آینده قرار دارید و از قبل به هدف خود رسیده اید, آنگاه به عقب نگاه کنید و ببینید برای رسیدن به جایگاهی که الان در آن هستید باید چه اقداماتی را انجام دهید.

آخرین کاری که انجام داده اید, چه بوده است؟

هیچ اشکالی ندارد که از افرادی که بلد هستند, راهنمایی و مشواره بخواهید. گاهی اوقات می توانید آن ها را رایگان بدست آورید و گاهی اوقات باید بابت آن ها پولی پرداخت کنید.

هدف درست چه ویژگی هایی دارد؟

هدف های ما در صورتی مفید و موثر واقع خواهند بود که از ویژگی های خاصی برخوردار باشند و از چند آزمایش حیاتی سربلند بیرون آمده باشند.

اگر اهداف ما این ویژگی ها را نداشته باشند یا منتظر بخت و اقبال هستیم یا در حال فریب دادن خودمان هستیم.

۱- هدف را به وضوح تعریف کنیم:

یعنی باید بتوانید به شکلی شفاف, واضح و قابل فهم شرح دهید چه چیزی می خواهید به دست آورید.

۲- قابل اندازه گیری بودن هدف:

یعنی باید بتوانید برای هدف خود ابعاد کمی و عینی درنظر بگیرید تا بعد از رسیدن به آن جای تردیدی باقی نماند.

۳- زمان دار بودن, هدف:

باید برای هدف خود آغاز و پایان در نظر بگیرید و در زمان تعیین شده آن را تحقق بخشید.

۴- واقع بینانه:

باید احتمال رسیدن به آن وجود داشته باشد.

۵- رسیدن به هدف باید در توان شما باشد:

به این معنا که برای رسیدن به آن به قدرت خاص یا ماورایی یا کمک دیگران نیازی نباشد.

۶- برای تحقق هدف, باید برنامه عینی داشته باشید:

ساختاری دقیق و روشن شامل مراحل قدم به قدم, منابع, مهارت ها و کمک های لازم در طول راه.

قدرت هدفگذاری

هدف گذاران, اغلب آن چه را در ذهن خود خلق کرده اند روی کاغذ مکتوب می کنند.

آن ها با کلمات و به زبان خود توضیح می دهند که وقتی به هدفشان رسیده اند زندگی شان, از چه کیفیتی برخوردار خواهد بود.

این تصویر کلامی, تبدیل به ابزاری در دست آن ها می شود تا آن را مرور کنند و توسعه بدهند, در حالی که همچنان به سمت هدف خود در حرکت هستند.

بوسیله تصویر ذهنی مثبت, روی آنچه می خواهید تمرکز کنید, به جنبه های منفی بها ندهید.

همیشه هدف را در برابر چشمان خود تصویرسازی کنید.

برای دستیابی به اهدافتان مهم نیست که دیگران درمورد شما چه فکری می کنند, مهم این است که خودتان درمورد توانمندی هایتان چه باوری دارید.

خداوند و شما, قدرتمندتر از آن هستید که نتوانید کاری را انجام دهید.

هدف گذاری, برای رسیدن به خواسته ها, موثر واقع می شود, همین حالا تصمیم بگیرید که انگیزه داشته باشید, زندگی تان را تغییر دهید و رویاهای بزرگتان را تحقق بخشید.

خلق نتایج دوست داشتنی

اهدافتان باید قابل اندازه گیری, دسترسی, واقعی و زمانبندی شده باشند.

همه شما می توانید با اصلاح رفتارهایتان و با کمک گرفتن از منابع متفاوت, به اهداف مورد نظرتان برسید.

برای بررسی بهتر و بیشتر اهداف در ادامه به سوالاتی پرداخته می شود که با پاسخ دهی به آنها, متوجه خواهید شد که انگیزه واقعی تان برای خواستن این اهداف چیست, به این ترتیب می توانید به موارد که موجب رسیدن به اهداف یا شکست آن ها شوند, پی ببرید.

هنگامی که اهدافتان با معیار های زیر مطالبقت داشته باشد, با شرایط موجود هماهنگی دارد.

می توانید برای هر هدفی که دارید, این سوالات را از خود بپرسید:

۱- آیا این هدف به شکل مثبتی بیان شده است؟

۲- آیا این هدف در محدود اختیار و کنترل من قرار دارد؟

۳- آیا این هدف با شواهد موجود همخوانی دارد؟

۴- آیا هدف مورد نظر به درستی تعریف شده است؟

۵- آیا منابع لازم برای هدف مشخص شده است؟

۶- آیا اولین گام برای رسیدن به این هدف تعریف شده است؟

به حس درونی تان گوش دهید و به آن عمل کنید

به ندای قلبتان گوش دهید, به دنبال حس شهودی تان بروید.

به آنچه به دلتان می افتد توجه کنید و متوجه اشارات باشید.

– می دانید که یک جای کار ایراد دارد.

– می دانید که یک چیزی کاملا درست است.

– می دانید که لازم است به نشانه تایید سر تکان دهید و به خودتان بیشتر اعتماد داشته باشید.

البته داشتن یک حس و دنبال کردن آن با بی مهابا عمل کردن, خیلی فرق دارد.

جریان حس شهوی یک ساختار خاص دارد و بسیار معقول تر از آن چیزی است که شما فکر می کنید.

بررسی کنید آیا حس درونی تان ارزش دنبال کردن دارد یا نه.

هیچ فایده ای ندارد که بعدها غر بزنید و بگویید: “من یک حس درونی داشتم که در ظاهر بسیار کارامد بنظر می رسید.”

اگر نتوانید با اطلاعات واقعی و اعداد و ارقام از حس درونی تان پشتیبانی کنید, دنبال کردن این حس کار اشتباهی است.

بسیاری از ثروتمندان به این دلیل ثروتمند شدند که در یک لحظه ی خاص, ایده ای به آن ها الهام شد و سپس این الهام را به فعالیت تبدیل کردید و آنقدر روی این حس درونی کار کردند تا رویاهایشان به حقیقت پیوست.

چیزی به نام شانس وجود ندارد, تنهای چیزی که وجود دارد یک حس درونی است که در پس آن کلی تلاش و پشتکار بوده است.

به موفقیت های بیشتری برسید

می توانید تجربه های جالب گذشته و حال حاضر را باهم ادغام کنید و به پنداره های جالب, برای آینده برسید.

می توانید برعکس به تجربه ها و شکست های ناخوشایند گذشته فکر کنید و روی شرایط منفی متمرکز شوید, بدین ترتیب مانع از آن می شوید که در آینده به موفقیتی برسید.

تجارت گذشته و شرایط فعلی ما, هیچ قدرتی ندارند مگر اینکه, ما بخواهیم به آنها قدرت بدهیم.

می توانید روی موفقیت ها و تجربه های مثبت فکر کنید, اینگونه می توانید همه فرصت های خوبی که در اطرافتان وجود دارد, را شناسایی کنید و شرایط مثبت یکی پس از دیگری ظاهر می شوند.

زمانی که به موفقیت های تان فکر می کنید, احساس بسیار خوبی به دست می آورید, در ذهن خود این بخش را با زمان حال ادغام کنید.

بسیاری از افراد موفق, فهرستی از موفقیت هایی که داشته اند دارند و این فهرست را همیشه همراه خود دارند و آن را مرور می کنند.

شما هم می توانید این کار را انجام دهید, اینگونه زمانی که به گذشته نگاه می کنید, تصویر زیبایی می بینید.

شما همیشه آزاد هستید که ذهنتان را تغییر دهید و آینده و گذشته متفاوتی را ایجاد کنید.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *