افسانههای استراتژی؛ شماره ۶: استراتژی توسط مدیران ارشد تنظیم میشود
مدیران ارشد و مقامات بالارده، هرگز بهتنهایی نمیتوانند همهی مسائل پیچیدهی سازمانی را درک کنند و لزوماً هوشمندانهتر از سایر افراد هم عمل نمیکنند.
مدیران ارشد و مقامات بالارده، هرگز بهتنهایی نمیتوانند همهی مسائل پیچیدهی سازمانی را درک کنند و لزوماً هوشمندانهتر از سایر افراد هم عمل نمیکنند.
ما نمیتوانیم استراتژی خوب و کارآمد را با بهرهگیری از چند نظریهی ساده توسعه دهیم یا از استراتژی بهعنوان عنصر الهامبخش مردم استفاده کنیم.
آیا استراتژی، یک خطمشی کلی و انتزاعی است که بدون توجه به جزئیات، مسیر همهی بخشهای سازمان را تعیین میکند؟
اگر فکر میکنید که برای تنظیم استراتژی، ابتدا باید هدفی را مشخص کنید و سپس راه رسیدن به هدف را بیابید، با سومین افسانهی استراتژی مواجهید.
استراتژی برخلاف برنامهریزی، به گمانهزنی و پیشبینی آینده و انتظارات متکی نیست؛ بههمیندلیل، مسیر حرکت سازمان را بهتر مشخص میکند.
تاریخچهی استراتژی کسبوکار با جنگ و میدان نبرد ارتباطی ندارد و این تشبیه نه در بازار رقابتی و نه در سازمانهای موفق صادق نیست.
شرکتهای امروزی نمیتوانند منتظر آیندهای باثبات بمانند؛ زیرا جوّ حاکم بر بازارهای رقابتی فعلی، با شرایط نامطمئن و ساختارشکنی غیرمنتظرهای همراه است.
شهامت و جسارتداشتن در رهبری مجموعهای از چهار مهارت اصلی است که این مهارتها کاملا آموختنی و مشهود و اندازهگیریشدنی است.
دغدغه ها و مخالفت های مشتری که آنها را با عنوان اعتراض یا objection می شناسیم، همیشه یکی از بزرگترین
اغلب افراد از اینکه برخی اوقات تمرکز کاری خود را از دست میدهند، نگران هستند. اما این اتفاق همیشه ناخوشایند نیست.